جدول جو
جدول جو

معنی وزارتخانه - جستجوی لغت در جدول جو

وزارتخانه
محلی که وزیر با اعضای خود در آن بکرپردازد وزارت: (هر وزارت باید یک وزارتخانه مخصوص داشته باشد: گفتم اخبار وزارتخانه چیست ک اطلاعات خود و بیگانه چیست ک (بهار)
تصویری از وزارتخانه
تصویر وزارتخانه
فرهنگ لغت هوشیار
وزارتخانه
((~. نِ))
محلی که وزیر و همکارانش در آن جا کار می کنند
تصویری از وزارتخانه
تصویر وزارتخانه
فرهنگ فارسی معین
وزارتخانه
ادارۀ عالی مرکزی که در پایتخت کشور تشکیل می شود و در راس آن شخصی به نام وزیر قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وزارت خانه
تصویر وزارت خانه
دیوان
فرهنگ لغت هوشیار
خانه ای که در آن هیئت سفارت به اجرای امور سیاسی مربوط بکشور خویش مشغول کردند، جای سفیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجارتخانه
تصویر تجارتخانه
((~. نِ))
جایی که در آن به کارهای بازرگانی بپردازند و درآمد حاصل کنند
فرهنگ فارسی معین
((س رَ. نَ یا نِ))
محلی که در آن سفیر و کارمندانش به اجرای امور سیاسی مربوط به کشور خویش مشغول هستند، کنسولگری
فرهنگ فارسی معین
خانه ای که سفیر و کارمندانش در آنجا به امور سیاسی مربوط به خود اشتغال دارند، جای سفیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زوارخانه
تصویر زوارخانه
فرودخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هزارخانه
تصویر هزارخانه
هزارتو هزارلا، شکنبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هزارخانه
تصویر هزارخانه
((~. نِ))
هزارلا، بخش سوم معده نشخوارکنندگان که داخل آن لایه لایه است، هزارتو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هزارخانه
تصویر هزارخانه
هزارلا، قسمت سوم معدۀ حیوانات نشخوار کننده که غذا پس از آنکه حیوان آن را دوباره جوید و فرو داد داخل آن می شود. درون هزارلا برجستگی های تیغه مانندی وجود دارد و از آنجا غذا وارد شیردان می شود، هزارتوی، هزارخانه
فرهنگ فارسی عمید