جدول جو
جدول جو

معنی ورچوروکیدن - جستجوی لغت در جدول جو

ورچوروکیدن(فُ اِ دَ)
در تداول، ترنجیدن. چین خوردن. (یادداشت مؤلف). رجوع به ورچروکیدن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ رَ / رُ)
در تداول، ترنجیده. چین خورده. رجوع به ورچروکیده شود
لغت نامه دهخدا
(فَ دَ / دِ شُ دَ)
ترنجیدن. (یادداشت مؤلف). چین افتادن روی چیزی بر اثر خشک شدن یا بر روی انسان بر اثر پیری و لاغری و مانند آن. چروک خوردن. پلاسیدن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(فُ گُ تَ)
ورچروکیدن. چروکیدن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به ورچروکیدن شود
لغت نامه دهخدا
(پَ زَ)
ترنجیده. منقبض. (یادداشت مؤلف). چین و چروک افتاده. پلاسیده. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(گُ شُ تَ)
در تداول عامه، چوروک خوردن. چین خوردن. و چین برداشتن پارچه. کیس برداشتن. چروک شدن
لغت نامه دهخدا
جین افتادن روی چیزی بر اثر خشک شدن یا بر روی انسان بر اثر پیری و لاغری و مانند آن چروک خوردن پلاسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
جین افتادن روی چیزی بر اثر خشک شدن یا بر روی انسان بر اثر پیری و لاغری و مانند آن چروک خوردن پلاسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورچروکیده
تصویر ورچروکیده
چین وچروک افتاده پلاسیده
فرهنگ لغت هوشیار