جدول جو
جدول جو

معنی ورنتل - جستجوی لغت در جدول جو

ورنتل
(وَ رَ تَ)
داهیه. (اقرب الموارد). مصیبت. بلا و سختی. (ناظم الاطباء) ، امر عظیم. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ورنتلی ̍. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وَ رَ تَ لا)
امر عظیم. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به ورنتل شود
لغت نامه دهخدا
(وِ رِ دِ)
ظاهراً مأخوذ از تازی مؤدی یا مدعی است، مرحوم دهخدادر یادداشتی نوشته اند ’این صورت کلمه که در معنی وامدار و نیز در معنی مدعی که در تداول خواص فارسی زبانان نیز هست، نمی دانم اصلش چیست’. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ورندل
تصویر ورندل
نوعی تفنگ که در اواخر قاجاریه درایران معمول بود
فرهنگ لغت هوشیار