جدول جو
جدول جو

معنی ورتون - جستجوی لغت در جدول جو

ورتون
(وَ)
دهی جزو دهستان رودبار بخش معلم کلایۀ شهرستان قزوین. سکنۀ آن 600 تن و آب آن از چشمه تأمین می شود و محصول آنجا غلات و بنشن و گردو و عسل و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. ساکنین از طایفۀ مراغه هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طَ)
طرخون. (فرهنگ شعوری ج 2 ص 165). ظاهراً مصحف ’طرخون’ است
لغت نامه دهخدا
(عَ رَ)
گیاهی است که بدان پوست پیرایند. (ناظم الاطباء). عرتن. رجوع به عرتن شود
لغت نامه دهخدا
(شَ)
نام قریه ای است از قرای لبنان و عده ای بدان منسوبند. (از معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
شهری است بانعمت بسیار (به آذرآبادگان) و از وی زیلوها و مصلی نماز خیزد. (یادداشت مؤلف از حدود العالم). رجوع به ورثان شود
لغت نامه دهخدا
(فَشْوْ /فُ شُوو)
پیوسته روان ماندن آب و منقطع نشدن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). دایم شدن آب و جز آن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(پُ تُ نُ وُ)
نام اسکله و شهر مرکزی حکومت کوچکی بهمین اسم در ساحل غربی افریقا و گینۀ شمالی و تحت الحمایۀ فرانسه، جمعیت آن را تا 40000 تن نوشته اند و مرکب است از دو قسمت: قسمتی مخصوص فرنگیان با ابنیه و مغازه ها و دکانها و قسمتی دیگر مخصوص اهالی محلی و بومیان با کلبه های معمولی از خاک و نی. تجارت آن رایج است و بومیان شهر را آجاشه نامند. (قاموس الاعلام ترکی)
نام قصبه ای در قسمت جنوبی هندوستان در ساحل خلیج بنگاله در ایالت جنوبی دایرۀ مدرس. موسوم به آرکوت و مصب نهر لار. و در رشتۀ تانجوره از خط آهن مدرس واقع و دارای 7825 تن سکنه است و نصف اهالی مسلمند. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(پُ تُ نُ وُ)
کشور پورتونوو، از جهت مغرب به داهومی و از جانب مشرق به لاگوس، از مستعمرات انگلیس محدود و مساحت آن 1900 هزار گز مربع و عده نفوس آن میان 150000 و 250000 تن است. اراضی این قطعه مسطح و پست و پرمرداب و هوای آن بسیار سنگین و درجۀ حرارت در تابستان میان 30 و 40 درجه میباشد و در زمستان تا 2 درجه پائین می آید. اهالی زنجی و بت پرست و مرکب از دو جنس اند موسوم به جیی و ناگو. از حیث قیافه این دو جنس تفاوتی ندارند اما اولی حاکم و دومی محکوم میباشد و دین و زبان آنان یکی نیست و کارهای داخلی در ید اقتدار حکام است منتهی مناسبات آنان با اروپائیان و امور تجارتی شان از طرف کنسول فرانسه اداره میشود. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(تُ تُ)
شهری به ایتالیا در پیه مون که بر کنار رود اسکریویا واقع است و 23500 تن سکنه دارد. این شهر یکی از مراکز کشاورزی است و در این شهر یک کلیسای بزرگ و قصری از قرون وسطی وجود دارد. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(ری وَ)
ریورثون. نام محلی در بخارا بوده است: در ریورتون شبی با جمعی از درویشان در منزلی نشسته بودم... در آن سرما از ریورتون به قصر عارفان آمدم... در آن سرما از قصر عارفان باز به طرف ریورتون متوجه شدم. (انیس الطالبین ص 130). شبی در مسجد ریورتون در پس ستونی متوجه به قبله نشسته بودم. (انیس الطالبین ص 22). بعد از قصۀ ریورتون که روزی در آن باغ بودم.... (انیس الطالبین ص 23). شبی در ریورتون بودم در راهی می رفتم به پلی رسیدم. (انیس الطالبین ص 24).
- ریورتونی، اهل ریورتون: محمد زاهد بود و محمود ریورتونی. (انیس الطالبین ص 86). رجوع به ص 104و 97 و 98 همان کتاب شود
لغت نامه دهخدا
قسمت مرکزی اتم که با نوترون تشکیل هسته را می دهد مثلا اتم ئیدرژن معمولی شامل یک هسته است که تنها از یک پرتون تشکیل یافته است. وزن آن در حدود 1846، 1845 وزن اتم ئیدرژن را تشکیل میدهد و چون بیشتر وزن اتم ئیدرژن مربوط باین قسمت است می توانیم بگوییم که یک پرتون در حدود یک واحد اتمی وزن دارد با وجود اینکه پرتون این قدر سنگین تر از الکترون (باندازه 1846، 1 وزن سبکترین اتمهای ئیدرژن معمولی) میباشد حجم آن فقط 5، 2 حجم الکترون را دارد. پرتون مقدار بسیار کمی الکتریسیته مثبت دارد که از حیث مقدار با الکتریسیته الکترونها برابر است
فرهنگ لغت هوشیار
((کُ تُ))
نام تجاری دارویی که در پزشکی عمدتاً برای درمان بیماری های التهابی به کار می رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اپورتونیسم
تصویر اپورتونیسم
فرصت، طلبی، پی فرصت مناسب بودن برای رسیدن به اهداف شخصی بدون اعتقاد به اصولی خاص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اپورتونیست
تصویر اپورتونیست
((اُ پُ تُ))
پیرو اپورتونیسم
فرهنگ فارسی معین
تنگ پارچه ای که با آن نوزاد را به گهواره بندند، تنگ اسب
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع لاله آباد بابل
فرهنگ گویش مازندرانی