معنی وراقت - جستجوی لغت در جدول جو
وراقت
(وِ قَ)
وراقه. رجوع به وراقه شود
ادامه...
وراقه. رجوع به وراقه شود
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر اراقت
اراقت
ریختن آب، خون یا مایع دیگر، ریختن، ادرار کردن
ادامه...
ریختن آب، خون یا مایع دیگر، ریختن، ادرار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر وراثت
وراثت
میراث بردن، در علم زیست شناسی منتقل شدن صفات والدین به فرزند از طریق ژن
ادامه...
میراث بردن، در علم زیست شناسی منتقل شدن صفات والدین به فرزند از طریق ژن
فرهنگ فارسی عمید
اراقت
ریختن آبگونه ریختن، شاشیدن ریختن ریختن مایع (آب و آنچه بدان ماند)، بول کردن شاشیدن، یا اراقت دماء. سفک دماء ریختن خون
ادامه...
ریختن آبگونه ریختن، شاشیدن ریختن ریختن مایع (آب و آنچه بدان ماند)، بول کردن شاشیدن، یا اراقت دماء. سفک دماء ریختن خون
فرهنگ لغت هوشیار
وثاقت
محکم بودن استوار بودن، موفق بودن طرف وثوق مردم بودن، استحکام استواری، موثقی معتمدی
ادامه...
محکم بودن استوار بودن، موفق بودن طرف وثوق مردم بودن، استحکام استواری، موثقی معتمدی
فرهنگ لغت هوشیار
ورقات
جمع ورقه، از ریشه پارسی برگ ها جمع ورقه: چون خزان وفات ورقات آن گلستان برخاک ریخت... این سه بیت در مرثیه پرداخت
ادامه...
جمع ورقه، از ریشه پارسی برگ ها جمع ورقه: چون خزان وفات ورقات آن گلستان برخاک ریخت... این سه بیت در مرثیه پرداخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر وراقی
وراقی
شغل و عمل وراق، یکی از خطوط اسلامی
ادامه...
شغل و عمل وراق، یکی از خطوط اسلامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر وراثت
وراثت
ارث بردگی، ارث بری
ادامه...
ارث بردگی، ارث بری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اراقت
اراقت
((اِ قَ))
ریختن آب یا مایعات، شاشیدن
ادامه...
ریختن آب یا مایعات، شاشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویر وثاقت
وثاقت
((وَ قَ))
استحکام، استواری، موثقی، معتمدی
ادامه...
استحکام، استواری، موثقی، معتمدی
فرهنگ فارسی معین
تصویر وراثت
وراثت
((وَ ثَ))
ارث بردن
ادامه...
ارث بردن
فرهنگ فارسی معین
تصویر وراثت
وراثت
همریگی
ادامه...
همریگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
الميراث
ادامه...
الْمِيرَاثَ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویر وراثت
وراثت
Heredity
ادامه...
Heredity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
héritage
ادامه...
héritage
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
herança
ادامه...
herança
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
urithi
ادامه...
urithi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
وراثت
وراثت، ارث، میراث
ادامه...
وِرَاثَت، اِرث، میراث
دیکشنری اردو به فارسی
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
وراثت
ادامه...
وراثت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
มรดก
ادامه...
มรดก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
pewarisan
ادامه...
pewarisan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
ירושה
ادامه...
ירושה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
遺伝
ادامه...
遺伝
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
遗传
ادامه...
遗传
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
miras
ادامه...
miras
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
유전
ادامه...
유전
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
herencia
ادامه...
herencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
উত্তরাধিকার
ادامه...
উত্তরাধিকার
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
वंशानुक्रम
ادامه...
वंशानुक्रम
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
eredità
ادامه...
eredità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
Erbe
ادامه...
Erbe
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
erfelijkheid
ادامه...
erfelijkheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
наследственность
ادامه...
наследственность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
dziedziczność
ادامه...
dziedziczność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر وراثت
وراثت
وِرَاثَت
спадковість
ادامه...
спадковість
دیکشنری فارسی به اوکراینی