تثنیۀ وذره. دو لب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ابوحاتم گوید وذرتان به معنی دو پاره از گوشت است که دو لب بدانها تشبیه شده است. (اقرب الموارد). رجوع به وذره شود
تثنیۀ وذره. دو لب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ابوحاتم گوید وذرتان به معنی دو پاره از گوشت است که دو لب بدانها تشبیه شده است. (اقرب الموارد). رجوع به وذره شود
دهی است از دهستان رودشت بخش کوهپایۀ شهرستان اصفهان، سکنۀ آن 400 تن، آب آن از رودخانه، محصول آن غلات و پنبه، شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا کرباس بافی و پنبه ریسی است، راه فرعی دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان رودشت بخش کوهپایۀ شهرستان اصفهان، سکنۀ آن 400 تن، آب آن از رودخانه، محصول آن غلات و پنبه، شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا کرباس بافی و پنبه ریسی است، راه فرعی دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان ماربین بخش سدۀ شهرستان اصفهان واقع در 8 هزارگزی جنوب خاوری سده و 2 هزارگزی شوسۀ نجف آباد به اصفهان، جلگه و معتدل است، سکنۀ آن 3890 تن است، آب آن از زاینده رود تأمین میشود، محصول آن غلات و پنبه و حبوب و میوه جات و صیفی و شغل اهالی زراعت و صنایعدستی زنان کرباس بافی و راه آن مالرو است، در حدود 12 باب دکان دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان ماربین بخش سدۀ شهرستان اصفهان واقع در 8 هزارگزی جنوب خاوری سده و 2 هزارگزی شوسۀ نجف آباد به اصفهان، جلگه و معتدل است، سکنۀ آن 3890 تن است، آب آن از زاینده رود تأمین میشود، محصول آن غلات و پنبه و حبوب و میوه جات و صیفی و شغل اهالی زراعت و صنایعدستی زنان کرباس بافی و راه آن مالرو است، در حدود 12 باب دکان دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
طرف و کرانۀ هر چیزی. منکبان. (از متن اللغه) ، دو کرانۀ سرین. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). دو کنارۀ الیه. (از مهذب الاسماء) ، مذروان الرأس، دو جانب سر. (منتهی الارب). دو ناحیۀ سر. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). و هما قرناه. (متن اللغه) ، مذروان القوس، سرهای کمان، آنجا که زه بر وی نشیند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). هر دو طرف گوشۀ کمان. (فرهنگ خطی) ، جاء فلان ینفض مذرویه، اذا جاء باغیا متهددا. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، آمد درحالتی که ستم کننده و ترساننده بود. (ناظم الاطباء)
طرف و کرانۀ هر چیزی. منکبان. (از متن اللغه) ، دو کرانۀ سرین. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). دو کنارۀ الیه. (از مهذب الاسماء) ، مذروان الرأس، دو جانب سر. (منتهی الارب). دو ناحیۀ سر. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). و هما قرناه. (متن اللغه) ، مذروان القوس، سرهای کمان، آنجا که زه بر وی نشیند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). هر دو طرف گوشۀ کمان. (فرهنگ خطی) ، جاء فلان ینفض مذرویه، اذا جاء باغیا متهددا. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، آمد درحالتی که ستم کننده و ترساننده بود. (ناظم الاطباء)
دهی از دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر است که در 47 هزارگزی شمال کلیبر و 47 هزارگزی شوسۀ اهر - کلیبر واقع است. کوهستانی و گرمسیر است و 22 تن سکنۀ شیعۀ ترک دارد. آب آن از رود سلین چای و چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد و محل قشلاق ایل چلیپانلو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ص 173)
دهی از دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر است که در 47 هزارگزی شمال کلیبر و 47 هزارگزی شوسۀ اهر - کلیبر واقع است. کوهستانی و گرمسیر است و 22 تن سکنۀ شیعۀ ترک دارد. آب آن از رود سلین چای و چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد و محل قشلاق ایل چلیپانلو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ص 173)
از مامی گونیان ارمنستان است الیزه وارتابد مورخ ارمنی در شمار سپاهیان وی بوده است و وقایع جنگهای او را با ایرانیان یادداشت کرده و در کتابی به نام ’تاریخ وارتانیان’گنجانده است، (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 198)
از مامی گونیان ارمنستان است الیزه وارتابد مورخ ارمنی در شمار سپاهیان وی بوده است و وقایع جنگهای او را با ایرانیان یادداشت کرده و در کتابی به نام ’تاریخ وارتانیان’گنجانده است، (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 198)
به صیغۀ تثنیه، دو سانحه مر گوسپندان را یکی سرمای شب و دیگری گم شدن در شب. (ناظم الاطباء). دو آفت گوسپندان رایکی لاغری در روزگار سخت و دیگر پراکنده شدن در شب ومورد حملۀ درندگان واقع شدن. (از اقرب الموارد)
به صیغۀ تثنیه، دو سانحه مر گوسپندان را یکی سرمای شب و دیگری گم شدن در شب. (ناظم الاطباء). دو آفت گوسپندان رایکی لاغری در روزگار سخت و دیگر پراکنده شدن در شب ومورد حملۀ درندگان واقع شدن. (از اقرب الموارد)
تثنیه هجره دو فرا روی فرا روی به هبشه و فرا روی پیامبر اسلام (ص) تثنیه هجرت، درحالت نصبی و جری (درفارسی مراعات این قاعده نکنند) دوهجرت (مراد هجرت به حبشه وهجرتبه مدینه است)
تثنیه هجره دو فرا روی فرا روی به هبشه و فرا روی پیامبر اسلام (ص) تثنیه هجرت، درحالت نصبی و جری (درفارسی مراعات این قاعده نکنند) دوهجرت (مراد هجرت به حبشه وهجرتبه مدینه است)