وسیله ها، سبب ها، علتها، آلتها، ابزارها، واسطه ها، میانجی ها، جمع واژۀ وسیله وسایل نقلیه: هر نوع وسیله که برای حمل و نقل به کار می رود مانند گاری، اتومبیل، کامیون، کشتی
وَسیلِه ها، سبب ها، علتها، آلتها، ابزارها، واسطه ها، میانجی ها، جمعِ واژۀ وَسیلِه وسایل نقلیه: هر نوع وسیله که برای حمل و نقل به کار می رود مانند گاری، اتومبیل، کامیون، کشتی
وسائل. جمع واژۀ وسیله. اسباب و لوازم. (فرهنگ فارسی معین) : با این وسایل و فضایل در خصم شکنی و دشمن شکنی بر مردان جهان فسوس کردی. (فرهنگ فارسی معین از لباب الالباب). گر تو برانی کسم شفیع نباشد ره به تو دانم دگر به هیچ وسایل. سعدی. - وسایل ارتباطی، هر چیز که ارتباط میان دو کس یا دو جا برقرار کند. - وسایل نقلیه، وسایط نقلیه
وسائل. جَمعِ واژۀ وسیله. اسباب و لوازم. (فرهنگ فارسی معین) : با این وسایل و فضایل در خصم شکنی و دشمن شکنی بر مردان جهان فسوس کردی. (فرهنگ فارسی معین از لباب الالباب). گر تو برانی کسم شفیع نباشد ره به تو دانم دگر به هیچ وسایل. سعدی. - وسایل ارتباطی، هر چیز که ارتباط میان دو کس یا دو جا برقرار کند. - وسایل نقلیه، وسایط نقلیه