جدول جو
جدول جو

معنی ودیفه - جستجوی لغت در جدول جو

ودیفه
(وَ فَ)
مرغزار سبز علف ناک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
- روضه ودیفه، مرغزاری خوش و تازه از بسیاری نبات. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ودیعه
تصویر ودیعه
سپرده شده، در علم حقوق مالی که به امانت نزد کسی بگذارند، سپرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
کاری که انسان مکلف به انجام دادن آن باشد، کار و خدمت، جیرۀ روزانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سدیفه
تصویر سدیفه
اشتر فربه ماده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قدیفه
تصویر قدیفه
قطیفه بنگرید به قطیفه
فرهنگ لغت هوشیار
وظیفه در فارسی هرگ هویشکار نام یکی از نوشته های ساسانی که برجای مانده (خویشکاریه رتکان) است که در زبان فارسی نوین آن را (وظایف نوباوگان) گویند فریچ (فرهنگ پهلوی برخی فریضه را برگرفته از آن دانند) راستاد جامگی گیره (جیره) روزینه، پیمان سامه (شرط)، کار، پایگاه پایه، پیشه آنچه که اجرای آن شرعا یاعرفا درعهده کسی باشد تکلیف: (... وظیفه هوا خوهی و خدمتکاری بجا آورد)، وجه گذران وجه معاش، مبلغی یاجنسی که برای امرار معاش بکسی (کارمند دولت و غیره) دهند مقرری مستمری: (و رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید) (حافظ)، شغل کار، تکلیف دینی، (صفویه) اعانه و تصدف بود که در ترتیب اداری هند بصورت تقدیر پرداخت میشد، جمع وظایف (وظائف)، یا بر حسب وظیفه. بنا بوظیفه از روی وظیفه حسب الوصیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وصیفه
تصویر وصیفه
وصیفت در فارسی مونث وصیف کنیزک خدمتکاری که دختریا کنیزبود: (و صد وصیفت و صد غلام بی ریش بفرستاد)، وصف کننده (مونث)، جمع وصائف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ودیعه
تصویر ودیعه
مالی که به امانت نزد کسی بگذارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ودیعه
تصویر ودیعه
((وَ عِ یا عَ))
پولی یا مالی که به امانت سپرده شود، ودیعت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
((وَ فِ یا فَ))
کاری که انسان مکلف به انجام آن باشد، جمع وظایف، جیره، مستمری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وصیفه
تصویر وصیفه
((وَ فَ یا فِ))
خدمتکاری که دختر یا کنیز بود، وصف کننده (مؤنث)، جمع وصائف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
خویشکاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ودیعه
تصویر ودیعه
سپرده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
واجبٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
Assignment, Duty, Task
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
affectation, devoir, tâche
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
atribuição, dever, tarefa
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
임무 , 의무 , 과제
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
کام , فرض , کام
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
งานที่ได้รับมอบหมาย , หน้าที่ , งาน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
tugas, kewajiban
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
משימה , חובה , מַטָּלָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
任務 , 義務
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
任务 , 责任
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
kazi, jukumu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
দায়িত্ব , দায়িত্ব , কাজ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
asignación, deber, tarea
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
कार्य , कर्तव्य
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
incarico, dovere, compito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
Aufgabe, Pflicht
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
opdracht, plicht, taak
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
завдання , обов'язок
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
zadanie, obowiązek
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از وظیفه
تصویر وظیفه
задание , обязанность , задача
دیکشنری فارسی به روسی