جدول جو
جدول جو

معنی ودقین - جستجوی لغت در جدول جو

ودقین
(وَ قَ)
تثنیۀ ودق. (منتهی الارب). دو روی و دو جهت و دو جانب. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به ودق شود.
- حرب ذات ودقین، جنگ سخت و این تشبیهی است به ابر ذات ودقین. (اقرب الموارد).
- ذات ودقین، بلا و سختی، گویا آن دو روی دارد یا از دو روی وارد میشود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
- سحابه ذات ودقین، ابر دارای دو باران سخت. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فَ قَ)
ودق. وداق. خواهش گشن کردن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به ودق شود
لغت نامه دهخدا
(وَ)
بر وزن پروین، جانوری است آبی و دندان دارد و گردنی دارد باریک و دراز و پیوسته در آبهای شور و ناصاف وتیره میباشد. گویند نابیناست و چشم ندارد و به هندی بوبو میگویندش. (ناظم الاطباء) (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
تر. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) :شی ٔ ودین، چیزی تر و چیز خیسانیده شده. (ناظم الاطباء) ، ترنهاده. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تُ وَ قَ)
صاحب دو جهت. داهیه. درد و سختی. (مهذب الاسماء). ذات وجهین. (المرصع). که گوئی آن دو روی دارد
لغت نامه دهخدا
جمع صدیق. توضیح در عربی در حالت نصبی وجری استعمال می شود ولی در فارسی مراعات این قاعده نکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ودین
تصویر ودین
خیسانیده
فرهنگ لغت هوشیار