- ود
- آرزو بردن، آرزو داشتن، دوستی و محبت
معنی ود - جستجوی لغت در جدول جو
- ود ((وَ دّ))
- دوستی، محبت، دوست داشتن
- ود
- دوستی، عشق و محبت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سپرده
بسیار مهربان، دوستدار
بدرود گفتن، بدرود، پدرود، خداحافظی
شاهرگ گردن که هنگام غضب متورم می گردد
ودیعه ها، سپرده شده ها، در علم حقوق مالهایی که به امانت نزد کسی بگذارند، سپرده ها، جمع واژۀ ودیعه
ودیه در فارسی همسر مرد زن روجه زن: معبر گفت که در همین حلال تو نهال جمال بشکفد و شجره ودیه تو بثمره ولادت مثمر گردد
خیسانیده
فربه
ودیعی در فارسی سپرده ای وانه ای منسوب به ودیعه (ودیعت)
سپارنده امانت دهنده سپارنده
سپردن نهادن سپرده دادن مالی رابعنوان امانت بکسی دادن سپردن
مالی که به امانت نزد کسی بگذارند
امانت
تن آسان و آرمیده، ساکن، مقبره
گیاه خشک، انگبین تنک
دوست دارنده، جمع اوداء
مرگ نابودی
خوش آب و رنگ: زن
ترانه محلی هجو آمیز و نشاط انگیز که ترجیع بندش اهمیت بسزا دار، نمایشنامه کمدی خفیف که در آن خدعه ای ماهرانه گنجانده باشند
دوست، محبوب، دوستدار، بسیار با محبت
پسوندیست که ب) آخر ریشه دستوری ملحق گردد و مصدر سازد: گش - ودن آل - ودن آس - ودن
روسی ملاب قسمی نوشابه الکلی که از حبوبات گیرند و در روسیه متداول است عرق روسی. توضیح ودکا نوشابه تند الکلی و مخلوطی است تصفیه شده ازالکل اتیلیک و آب. برای تهیه ودکا مخلوط الکل و آب را از زغال عبور دهند و سپس تصفیه کنند آنگاه شیره گیاهان یا دانه های یا ریشه ها و ادویه را بدان اضافه نمایند. انواع دیگر ودکاراازتقطیرمایعات شیرین مانند شیره انگور آلبالو وغیره بدست آورند
فربه پرپیه
جوش چشم
باران
بستان سبز پیه، نای هندی
شوش شسر مردآب
قبر، گور
نهال مخ نهال خرما
تثنیه ودج دو رگ گردن در حالت تثنیه دورگ از دو سوی گلو که ببریدن آن زندگی بسر آید: دروی سه است یکی مری ودجان حلقوم
وداج: رگ گردن رگ خشم رگ گردن که هنگام غضب برجسته نماید وداج، جمع (عربی) اوداج