جدول جو
جدول جو

معنی وخشور - جستجوی لغت در جدول جو

وخشور
پیغمبر، هر شخصی که خداوند او را با الهام، وحی و یا به واسطۀ فرشته خبر دهد و اوامر خود را به او برساند و یا او را برای راهنمایی خلق به راه راست مبعوث کند، برخی از پیغمبران قدیم پیرو شریعت پیغمبر دیگر بوده اند مانند یونس نسبت به موسی، پیامبر، نبی اللّٰه، نبی، پیغامبر، پیمبر، رسول
تصویری از وخشور
تصویر وخشور
فرهنگ فارسی عمید
وخشور
(وَ / وُ)
بر وزن دستور، پیغمبر و رسول را گویند و به ضم اول هم آمده است. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
با ندا نمودند وخشور را
بدید آن سراپا همه نور را.
رودکی.
یکی حال از گذشته دی دگر از نامده فردا
همی گویندپنداری که وخشورند یا گندا.
دقیقی.
بگفتار وخشور خود راه جوی
دل از تیرگیها بدین آب شوی.
فردوسی.
بگو ای خردمند از این در سخن
قیاسی ز وخشور دادار کن.
فردوسی.
رجوع به غیاث اللغات و انجمن آرا و آنندراج شود
لغت نامه دهخدا
وخشور
پیغمبر (فقط به زرتشت اطلاق می شود)
تصویری از وخشور
تصویر وخشور
فرهنگ لغت هوشیار
وخشور
((وَ یا وُ))
پیغمبر، رسول
تصویری از وخشور
تصویر وخشور
فرهنگ فارسی معین
وخشور
پیام بر
تصویری از وخشور
تصویر وخشور
فرهنگ واژه فارسی سره
وخشور
پیامبر، پیغمبر، رسول، نبی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وخشوربند
تصویر وخشوربند
دین، مذهب، شریعت، وخشورنهاد
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان خدابندۀ بخش قروۀ شهرستان سنندج که در 14 هزارگزی مشرق گل تپه و 2 هزارگزی شمال وصله قرار دارد، ناحیه ای است کوهستانی وسردسیر با 300 تن سکنه، و زبان مردم آن ترکی است، از آب چشمه و قنات مشروب میشود، محصول آنجا غلات و حبوبات و انگور و مختصری صیفی و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
جامۀ نهاده برای تبدیل جامه ای که در بر است، (از یادداشت مؤلف)، جامۀ اضافی برای تبدیل، گویند: دو جامه یا لباس ها شورواشور خریدم، یعنی تا یکی را در بر کنم و دیگری را بنهم و نگهدارم برای تبدیل، (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(وَ نِ / نَ)
وخشورپند. (برهان). وخشوربند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). شریعت که پیغمبران قرار داده باشند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به وخشوربند و وخشورپند شود
لغت نامه دهخدا
(وَ پَ)
شریعت یعنی شرعی که پیغمبران قرار دهند و با بای ابجد (وخشوربند) هم درست است. (برهان). به معنی شریعت باشد که پیغمبران قرار داده باشند و آن را وخشوربند نیز گویند. (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به وخشور و وخشوربند شود
لغت نامه دهخدا
(وَ بَ)
وخشورپند. وخشورنهاد شریعت. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به وخشورپند و وخشورنهاد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از واشور
تصویر واشور
جامه اضافی برای تبدیل و عوض کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واشور
تصویر واشور
لباس اضافی برای تعویض لباسی که پوشیده اند
شور واشور: دو یا چند جامه که یکی را به تن کنند و دیگری را بشویند و تمیز کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وخشوربند
تصویر وخشوربند
((~. بَ))
مذهب، شریعت
فرهنگ فارسی معین
پیامبری، پیغمبری، پیمبری، رسالت، نبوت
فرهنگ واژه مترادف متضاد