جدول جو
جدول جو

معنی وخشت - جستجوی لغت در جدول جو

وخشت
(وَ شَ)
نام روز چهارم از خمسۀ مسترقۀ قدیم. (ناظم الاطباء) (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وحشت
تصویر وحشت
ترس بسیار، اندوه و ترس، دلتنگی از تنهایی، تنهایی، خلوت، رمندگی، دوری
فرهنگ فارسی عمید
(وَ)
منسوب به وخش و آن شهری است. (الانساب سمعانی). جامه ای است منسوب به وخش. (انجمن آرا). جامه ای است خوش قماش و لطیف. (ناظم الاطباء) (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ)
لخت. برهنه. عور. آنکه هیچ چیز در بر ندارد. (ناظم الاطباء). این لغت مصحف غوشت است. رجوع به غوشت شود
لغت نامه دهخدا
(وَ شَ)
تنهایی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (بهار عجم) (آنندراج) :
با تو برآمیختنم آرزوست
وزهمه کس وحشت و بیگانگی.
سعدی.
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم.
حافظ.
، ترس. (منتهی الارب) (آنندراج). ترس و بیم و هراس و هول و دهشت. (ناظم الاطباء). و با لفظ افتادن، آوردن، بردن، خوردن، پذیرفتن، دادن، داشتن، کردن و کشیدن صرف شود. (از بهار عجم) (آنندراج).
- باوحشت، ترسناک. وحشت دار:
گر آن شبهای باوحشت نبودی
نمیدانست سعدی قدر امروز.
سعدی.
- وحشت آباد، جایی وحشت آور:
در آن وحشت آباد فترت پذیر
شده دولت شه مرا دستگیر.
نظامی.
از وحشت آباد عالم فانی به نزهت سرای جاودانی انتقال نمود. (حبیب السیر ج 3).
- وحشت آمیز، ناپسند و غیرمطبوع. (ناظم الاطباء).
- وحشت بردن، زایل کردن وحشت. برطرف ساختن آن:
نسبت کند دو رشتۀ همتاب را یکی
دیوانه وحشت از دل دیوانه میبرد.
صائب (از آنندراج).
- وحشت پذیرفتن، وحشت کردن. ترسیدن: تا باشد که مؤانست گیرد و وحشت نپذیرد. (گلستان سعدی).
- وحشت خوردن، وحشت داشتن. غم خوردن:
بی تکلف می غربت به دل شاد خورم
نام همدم چو برم وحشت همزاد خورم.
سعید اشرف (از آنندراج).
- وحشت داشتن، ترس داشتن. بیم داشتن:
چنان خوش است به آزادگی مرا صائب
که وحشت نفس از نقش بوریا دارم.
صائب (از آنندراج).
- وحشت زده، ترسیده. آنکه وحشت دارد:
آن اره که از تیزی دندان چکدش زهر
در مشرب وحشت زدگان سین سلام است.
صائب (از آنندراج).
- وحشت فزا، فزایندۀ ترس ووحشت:
خواهی که جان به شط سلامت برون بری
بگریز از این جزیره وحشت فزای خاک.
خاقانی.
- وحشت کده، جای وحشت:
غزال وحشی من رو به صحرای دگر دارد
مرا آهو از این وحشتکده آواره میسازد.
صائب (از آنندراج).
- وحشت کردن، گریختن. ترسیدن:
چون معنی بیگانه که وحشت کند از لفظ
هم خانه دل بود و ز دل خانه جدا داشت.
صائب (از آنندراج).
- وحشت کشیدن، وحشت داشتن. ترسیدن:
غوطه زن در بحر حیرت ورنه از هر موجه ای
همچو ماهی وحشت قلاب میباید کشید.
صائب (از آنندراج).
- وحشت گاه، جای وحشت و ترس:
بشتابی گذرم صائب از این وحشتگاه
که ز هر آبله ام بانگ درا برخیزد.
صائب (از آنندراج).
- وحشت گرفتن، ترسیدن. وحشت پیدا کردن:
گردباد از من طریق دشت پیمایی گرفت
وحشت از مجنون من آهوی صحرایی گرفت.
صائب (از آنندراج).
- وحشتناک، ترسناک. هولناک. (ناظم الاطباء).
، نفرت، اندوه، اضطراب و پریشانی، دلتنگی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
هر یک از روزهای پنجه دزدیده (خمسه مسترقه) را بنام یکی از فصلهای گاتها نامیده اند و (وهیشتواشت گاه) یا (وهشت وشت) نام روز پنجم است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وخشی
تصویر وخشی
پارچه ایست خوش قماش و لطیف وشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
تنهائی، ترس و بیم، هول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
((وَ شَ))
ترس، هراس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وخشی
تصویر وخشی
((وَ))
وشی، پارچه ای است خوش قماش و لطیف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وخشی
تصویر وخشی
روحانی، ایرمان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
هراس، ترس، بیم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
رعبٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
Dismay, Awfulness, Eeriness, Ghastliness, Horror, Terror
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
horreur, consternation, étrange, épouvantabilité, terreur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
afschuwelijkheid, ontzetting, griezeligheid, horror, terreur
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
נוראות , פחד , אימה , אִיּוּם , פחד , אֵימָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
horror, desalento, estranheza, horribilidade, terror
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
atrocidad, desánimo, espeluznante, espantoso, horror, terror
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
okropność, przerażenie, horror, terror
دیکشنری فارسی به لهستانی
خشونت، وحشت
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
خوفناکی , وحشت , دہشت , دہشت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
ความน่ากลัว , ความตกใจ , ความน่ากลัว , ความน่าสยดสยอง , ความกลัว , ความหวาดกลัว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
kengeriannya, ketakutan, teror
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
恐ろしさ , 驚愕 , 不気味 , 恐怖
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
Schrecklichkeit, Bestürzung, Unheimlichkeit, Entsetzlichkeit, Horror, Terror
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
恐怖 , 惊愕 , 可怕
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
kutisha, mshangao, hofu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
끔찍함 , 경악 , 섬뜩함 , 끔찍함 , 공포
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
korkunçluk, dehşet, korkutuculuk, korku
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
ужасность , ужас , жуткость , террор
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
भयानकता , निराशा , डरावनी , भयावहता , डर , आतंक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
orribilità, costernazione, stranezza, orrore, terrore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
жахливість , жах , страх , жахливість , терор
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از وحشت
تصویر وحشت
ভয়াবহতা , হতাশা , ভয়াবহতা , আতঙ্ক , ভয় , আতঙ্ক
دیکشنری فارسی به بنگالی