جدول جو
جدول جو

معنی وحوفه - جستجوی لغت در جدول جو

وحوفه
(فَ فَ عَ)
افزون گشتن و انبوه و پیچیده شدن بیخ های گیاه. (منتهی الارب) (آنندراج). افزون گشتن گیاه و موی و پیچیده شدن بیخ های آن. (ناظم الاطباء). رجوع به وحافه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فَ مَ)
وحاده. وحود. وحد. وحده. حده. تنها و یکتا ماندن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(فَ ظَ)
وحوفه. افزون گشتن و انبوه و پیچیده شدن بیخهای گیاه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (شرح قاموس) (آنندراج) ، بسیار نیکو شدن موی. (تاج المصادر بیهقی). افزون گشتن گیاه و موی و پیچیده شدن بیخ های آن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
بسیار نیکو شدن موی. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(وَ فَ)
آواز. (منتهی الارب) (آنندراج). بانگ و آواز. (ناظم الاطباء) ، سنگ سیاه. ج، وحاف. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا