جدول جو
جدول جو

معنی وحفه - جستجوی لغت در جدول جو

وحفه
(وَ فَ)
آواز. (منتهی الارب) (آنندراج). بانگ و آواز. (ناظم الاطباء) ، سنگ سیاه. ج، وحاف. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تحفه
تصویر تحفه
(دخترانه)
شخص یا چیز بسیار ارزشمند، هدیه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از صحفه
تصویر صحفه
بشقاب، کاسۀ بزرگی که غذایی که در آن ریخته می شود پنج تن را سیر می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
فاصلۀ زمانی کوتاه، درنگ، ایست، کنایه از نقصان، رکود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محفه
تصویر محفه
تختی شبیه هودج برای حمل کردن مریض یا مسافر، تخت روان، محافه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحفه
تصویر تحفه
هدیه، پیشکش، هر چیز کمیاب و گران بها، سوغات، هدیه ای که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد
رهاورد، ارمغان، سفته، نورهان، نوراهان، نوارهان، راهواره، بازآورد، عراضه، بلک، لهنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وحنه
تصویر وحنه
گل لیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
وقفه در فارسی درنگ ایست، رستی (تعطیل)، دمان (فرصت) توقف ایست: (چو یوسف شربتی در دلو خورده چو یونس شربتی در حوت کرده) (گنجینه گنجوی)، توقف درحرفی از کلمه، فراغت فرصت، توقف بین دومقام (ابن العربی) علت وقفه آن است که سالک حقوق مقامی را که از آن بیرون آمده ادا نکرده و هنوز مستحق دخول در مقام بالاتر نیست بنابراین بین دو مقام سر گردان است، تعطیل. یا ایجاد وقفه کردن، تعطیل کردن، یا وقفه حاصل شدن (پیدا شدن)، موقتا تعطیل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وحده
تصویر وحده
وحدت در فارسی ایواکی یگانگی
فرهنگ لغت هوشیار
وحشت در فارسی نهیپ نهیب گرانمایه از پیش تخت بلند بتابید روی از نهیب گزند (فردوسی) نه از کاربزرگ آید نهیبش نه از گنج گران آید فریبش (گرگانی ویس و رامین) خروشش ز تندر تگ از برق تیز نهیبش زمرگ و دم رستخیز (اسدی) در غیاث الغات ناآگاهانه از ریشه پهلوی این واژه آمده است که (اماله نهاب است که لفظ عربی باشد، به معنی هیبت و ترس و بیم) که برداشت ناروا و نادرستی است. زیرا که نهاب در تازی به مانمک ترس وبیم نیامده و رمن نهب است برابربا دویدن به تاخت یا چهار نال (چهار نعل) و پروه (غنیمت) و تاراج (غارت) و به زورگرفته شده سنائی در حدیقه الحقیقه واژه نهاب را که گشته نهیب است برابربا (وحشت) به کار برده است: زین نکویان یکی زروی عتاب پشت غم را خمی دهد زنهاب، تنهایی رمیدگی پژمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وحصه
تصویر وحصه
سرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ودفه
تصویر ودفه
بستان سبز پیه، نای هندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وافه
تصویر وافه
داور، پیشیار در نیایشگاه ترسایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لحفه
تصویر لحفه
زیر دواج بودن دواج و برخورد افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صحفه
تصویر صحفه
کاسه بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحفه
تصویر سحفه
پیه پشت پیه چربی گوشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفه
تصویر تحفه
هدیه، ارمغان
فرهنگ لغت هوشیار
محافه در فارسی: تخت روان هودج مانندی که بر دوش حمل کنند محافه: رشید الدین و طواط را که در خدمت آبا او سن از هشتاد گذشته بود بمحفه ای پیش او آوردند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحفه
تصویر تحفه
((تُ فِ))
هدیه، ارمغان، کمیاب، گران بها، جمع تحف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از محفه
تصویر محفه
((مَ حَ فِّ))
تخت روان، کجاوه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
((وَ فِ یا فَ))
توقف، ایست، توقف در حرفی از کلمه، فراغت، فرصت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
Interruption
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
interruption
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
kesinti
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
বাধা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
रुकावट
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
interruzione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
interrupción
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
Unterbrechung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
onderbreking
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
переривання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
прерывание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
przerwanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
interrupção
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وقفه
تصویر وقفه
중단
دیکشنری فارسی به کره ای