جدول جو
جدول جو

معنی وجئن - جستجوی لغت در جدول جو

وجئن
جدا کردن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وجین
تصویر وجین
عمل کندن و دور ریختن گیاه های هرز از میان کشتزار
فرهنگ فارسی عمید
(وَ / وِ)
وجین کردن. پاک کردن کشت از علف هرزه و خودرو. (ناظم الاطباء). کندن علف های هرز از زمین زراعتی. واچین کردن. فرخوکردن کشت. گزین کردن کشت. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
کرانۀ وادی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، کرانۀ زمین درشت هموار اندک بلند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(وَج ج)
دهی است از دهستان انگهران بخش کهنوج شهرستان جیرفت. در 21000گزی جنوب کهنوج، سر راه مالرو انگهران میناب. کوهستانی و گرمسیر است. سکنۀ آن پنج تن است. آب آن از قنات و محصول آن خرما است شغل اهالی زراعت و مکاری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(وَ جَ)
زمین سخت سنگریزه دار. (از اقرب الموارد). رجوع به مدخل قبل شود
لغت نامه دهخدا
کرانه لور کند کرانه دشت کناره دره عمل کندن گیاه هرزاز میان مزرعه باغچه عمل پیراستن زمین از علفهای هرزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وجگن
تصویر وجگن
((وَ گَ))
وشگن، آلت تناسلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وجین
تصویر وجین
((و))
کندن علف های هرز
فرهنگ فارسی معین
پازش
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پاک کردن زراعت از علفهای هرز وجین
فرهنگ گویش مازندرانی