جدول جو
جدول جو

معنی وثائل - جستجوی لغت در جدول جو

وثائل(وَ ءِ)
جمع واژۀ وثیله، به معنی وزغ. (دهار). رجوع به وثیله شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ ءِ)
جمع واژۀ حثیل
لغت نامه دهخدا
(وَ ءِ)
جمع واژۀ وذیله. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج). رجوع به وذیله شود
لغت نامه دهخدا
(وَ ءِ)
جمع واژۀ وثیقه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (دهار). عهد و پیمان محکم. رجوع به وثیقه شود
لغت نامه دهخدا
(وَ ءِ)
جمع واژۀ وثیره. (منتهی الارب) (آنندراج). زن پرگوشت یا فربه بایستۀ همخوابگی. (آنندراج). رجوع به وثیره شود
لغت نامه دهخدا
(وَ ءِ)
جمع واژۀ وصیله. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). به معنی شتر ماده ای که ده شکم در پی یکدیگر زاید. (آنندراج). رجوع به وصیله شود
لغت نامه دهخدا
(وَ ءِ)
وسایل. جمع واژۀ وسیله. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به وسیله شود
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
نام قریه ای است. (از لباب الالباب نقل از غیاث)
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
قبیله ای است از عرب. (از لباب الالباب نقل ازغیاث). و قدیجعل اسماً للقبیله فلایصرف. (تاج العروس). شعبه ای از قبیلۀ بنی رکب منشعب از بنی اشعر. (تاریخ قم ص 283). رجوع به بنو وائل و عیون الاخبار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از وثائق
تصویر وثائق
وثایق در فارسی، جمع وثیقه، گرویی ها جمع وثیقه: (دبیری صناعتی است... منتفع در مخاطباتی که در میان مردم است بر سبیل محاورت و مشاورت و مخاصمت... در مدح و ذم... و بزرگ گردانیدن اعمال و خرد گردانیدن اشغال و ساختن وجوه عذر و عتاب و احکام وثائق (وثایق) و اذکار سوابق)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع وسیله اسباب لوازم (و با این وسایل و فضایل درخصم شکنی و دشمن شکنی بر مردان جهان فسوس کردی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وثائق
تصویر وثائق
((وَ ئِ))
جمع وثیقه
فرهنگ فارسی معین