جدول جو
جدول جو

معنی وتکژ - جستجوی لغت در جدول جو

وتکژ
(وَ کَ)
دانه و تخم انگور. (برهان) (آنندراج). خستۀ انگور. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تکژ
تصویر تکژ
هستۀ انگور، دانۀ انگور، تکسک، تکیز، تکش، تکسبرای مثال نیست گویی در انگور او / همه شیره دیدیم یکسر رزش (ابوالعباس ربنجنی - شاعران بی دیوان - ۱۳۳)
فرهنگ فارسی عمید
(وُ)
عرق روسی. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(تَ کَ /کُ / کِ)
استخوان انگور بود و بعضی تکس خوانند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 179). دانۀ انگور که میان غژم بود و آنرا تکس و تکش نیز گویند. (شرفنامۀ منیری). استخوان میان انگور باشد یعنی دانۀ او. (اوبهی). استخوان و تخم انگور باشد. (برهان) (آنندراج). هسته و تخم انگور. (ناظم الاطباء). استخوان باشد و تکش نیز گویند به شین معجم. ابوالعباس گفت:
تکژ نیست گویی در انگور او
همه شیره دیدیم یکسر رزش.
(صحاح الفرس).
و رجوع به تکز و تکس و تکسک و تکش شود
لغت نامه دهخدا
(وَ تِ)
جای سرین. (بحر الجواهر)
لغت نامه دهخدا
(وَ تَ)
مرغی است از تیهو کوچکتر و خوش خط و خال که به عربی سلوی و به ترکی بلدرچین گویند. (انجمن آرا) (برهان). بلدرچین و کرک که به تازی سلوی گویند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تکژ
تصویر تکژ
استخوان و تخم انگور هسته انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وتک
تصویر وتک
وتک کرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکژ
تصویر تکژ
((تَ کَ))
هسته انگور، تکیز، تکس
فرهنگ فارسی معین