- وامق (پسرانه)
- دوست دارنده، عاشق، عاشق عذر، نام مردی که عاشق عذرا بود
معنی وامق - جستجوی لغت در جدول جو
- وامق
- دوست دارنده، داویازده در بازی نرد (بازی نرد) داوی باشد که بریاده کشند، یکی ازدوره های ملایم موسیقی قدیم
- وامق ((مَ))
- نام عاشق عذرا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حسود، فقیر
تباه بی خیر
قرض دار، وامدار، عاجز و درمانده
اطمینان کننده، اعتماددارنده، محکم، استوار
چشم مالنده
قرضدار، وامدار
اعتماد دارنده، مطمئن، اطمینان کننده
از ریشه پارسی پر برگ بر گناک
بدهکار، عاجز، بدبخت
کنج چشم
قرض، دین، عاریه، طلب، غرامت
پارسی تازی گشته واک از مرغان ماهیخوار در حلق نخجیر آب است زنجیر در گردن واک موج است چون غل (مجد همگر) بوتیمار نادرست نویسی واک وک (گویش تبری) غوک و آوای سگ بنگرید به واقوق نگهدارنده
قرض، دین
پرنده ای از نوع مرغابی با پرهای تیره و کاکلی سفید رنگ که از ماهی تغذیه می کند، کلاغ
قرض، دین، فام، پام