جدول جو
جدول جو

معنی والهی - جستجوی لغت در جدول جو

والهی
(لِ)
احمد اسکوبی، متوفی 1008 هجری قمری او را دیوانی است ترکی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از واله
تصویر واله
(دخترانه)
عاشق بی قرار، شیفته و مفتون
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از والی
تصویر والی
(پسرانه)
حاکم، پادشاه، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از والیه
تصویر والیه
(دخترانه)
مؤنث والی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از والی
تصویر والی
استاندار، فرمانروا، حاکم، صاحب امر و اختیار، از نام های خداوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از واهی
تصویر واهی
ویژگی آنچه حقیقت ندارد، غیرواقع، بی پایه، فروهشته و ضعیف، سست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از واله
تصویر واله
سراب
وال، نوعی پارچۀ ابریشمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الهی
تصویر الهی
خدایی، خداشناس
ای خدای من، خدایا، امیدوارم مثلاً الهی موفق شوم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از واله
تصویر واله
شیفته، عاشق، بی قرار از عشق، سرگشته، حیران، آسیون، سرگردان، گیج و گنگ، مستهام، هامی، خلاوه، گیج و ویج، کالیوه، کالیو، آسمند، پکر، کالیوه رنگ، گیج
فرهنگ فارسی عمید
(یَ ریِ)
شهری است خرد و انبوه (از جزیره) و بانعمت. (حدود العالم)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
مؤنث والی. رجوع به والی شود
لغت نامه دهخدا
(لِ هََ)
تأنیث واله. رجوع به واله شود
لغت نامه دهخدا
(لِ بی ی)
منسوب است به والب که حیی است از بنی اسد. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
علی بن ابی طلحه، او راست تفسیر. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از والی
تصویر والی
استاندار، حاکم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واله
تصویر واله
حیران، سرگشته، بسیار اندوهگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واهی
تصویر واهی
سست، ضعیف
فرهنگ لغت هوشیار
خدایی منسوب به اله خدایی: تاء یید الهی توفیق الهی. یا حکمت الهی یا علم الهی. دانش برین خدا شناسی یزدان شناخت حکمت الهی نزد قدما یکی از شعب ما بعد الطبیعه در معرفت واجب و عقول و نفوس. (ندا) ای خدای من، خدای من، خدایا، الهی مرا تمتع دنیایی هیچ چیز باقی نمانده است. توضیح هم در دعا و هم در نفرین استعمال شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الهی
تصویر الهی
((اِ لا))
الاهی، منسوب به الله، خدایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واهی
تصویر واهی
سست، بی اساس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از والی
تصویر والی
حاکم، فرمانروا، جمع ولاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واله
تصویر واله
((لِ))
سراب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واله
تصویر واله
حیران، سرگشته، شیفته، عاشق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واله
تصویر واله
مبالغه در کارها، اصرار، ابرام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الهی
تصویر الهی
خدایا، خدایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از والی
تصویر والی
استاندار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از الهی
تصویر الهی
Theological
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از الهی
تصویر الهی
теологический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از الهی
تصویر الهی
божественный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از الهی
تصویر الهی
göttlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از الهی
تصویر الهی
theologisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از الهی
تصویر الهی
теологічний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از الهی
تصویر الهی
божественний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از الهی
تصویر الهی
teologiczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از الهی
تصویر الهی
boski
دیکشنری فارسی به لهستانی