- والع
- دروغگوی، کذب عظیم
معنی والع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
طالع ها، بخت ها، اقبال ها، سرنوشت ها، طلوع کننده ها، جمع واژۀ طالع
جمع طالع
جمع فالعه، سختی ها پتیار ها
متعال، رفیع، متعالی
استاندار
وگرنه
زن برهنه روی
زنی که با دادن مال طلاق گرفته باشد
کار بی فایده
فراخ، گشاد، گشایش دهنده
سراب
وال، نوعی پارچۀ ابریشمی
وال، نوعی پارچۀ ابریشمی
بالا، بلند، بلندمرتبه، برای مثال چو هامون دشمنانت پست بادند / چو گردون دوستان والا همه سال (رودکی - ۵۲۵)
برتر، بلند، پسوند متصل به واژه به معنای بزرگ مثلاً والاتبار، والاجاه، والاحضرت، والاقدر، والامنش، والانژاد، والاهمت
برتر، بلند، پسوند متصل به واژه به معنای بزرگ مثلاً والاتبار، والاجاه، والاحضرت، والاقدر، والامنش، والانژاد، والاهمت
ایجاد کننده، وضع کننده، مدوّن، نویسنده
شیفته، عاشق، بی قرار از عشق، سرگشته، حیران، آسیون، سرگردان، گیج و گنگ، مستهام، هامی، خلاوه، گیج و ویج، کالیوه، کالیو، آسمند، پکر، کالیوه رنگ، گیج
نوعی رقص دونفرۀ آلمانی که همراه موسیقی سه ضربی اجرا می شود، در موسیقی موسیقی سه ضربی ویژۀ این رقص
پدر، مردی که فرزند داشته باشد، سرپرست و بزرگتر خانواده، ابا، آتا، اب، بابو، اتا، بابا، ابی
ستمکار، کژ پسند
بر آینده، صعود کننده، طلوع کننده
پسمار (متهم)، گنهکار، لنگ از ستور، خمیده کج
بر کننده
تباهکار
استاندار، حاکم
حیران، سرگشته، بسیار اندوهگین
سیر جنگلی
حاصل، قرار گرفته
وضع کننده، گذارنده
فرانسوی چرخوشت نوعی رقص سه ضربی که شامل دو نوع است: والس آهسته والس تند یا والس وینی
پدر، بابا