بالا، بلند، بلندمرتبه، برای مثال چو هامون دشمنانت پست بادند / چو گردون دوستان والا همه سال (رودکی - ۵۲۵) برتر، بلند، پسوند متصل به واژه به معنای بزرگ مثلاً والاتبار، والاجاه، والاحضرت، والاقدر، والامنش، والانژاد، والاهمت
بالا، بلند، بلندمرتبه، برای مِثال چو هامون دشمنانت پست بادند / چو گردون دوستان والا همه سال (رودکی - ۵۲۵) برتر، بلند، پسوند متصل به واژه به معنای بزرگ مثلاً والاتبار، والاجاه، والاحضرت، والاقدر، والامنش، والانژاد، والاهمت
نوعی از بازی کودکان عرب با پشک و خطها که بر زمین کشند. (منتهی الارب). بازیی است مر کودکان تازی را که بر روی زمین پنج خانه کشند و در هر خانه ای پنج پشکل شتر گذارند و در میان این پنج خانه پنج دیگر کشند که خالی باشد و پشکل ها را از آن خانه بخانه های خالی برند و هر یک از خطوط آن خانه را حالس گویند. (ناظم الاطباء)
نوعی از بازی کودکان عرب با پشک و خطها که بر زمین کشند. (منتهی الارب). بازیی است مر کودکان تازی را که بر روی زمین پنج خانه کشند و در هر خانه ای پنج پشکل شتر گذارند و در میان این پنج خانه پنج دیگر کشند که خالی باشد و پشکل ها را از آن خانه بخانه های خالی برند و هر یک از خطوط آن خانه را حالس گویند. (ناظم الاطباء)