جدول جو
جدول جو

معنی والبی - جستجوی لغت در جدول جو

والبی
(لِ)
علی بن ابی طلحه، او راست تفسیر. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
والبی
(لِ بی ی)
منسوب است به والب که حیی است از بنی اسد. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از والی
تصویر والی
(پسرانه)
حاکم، پادشاه، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دالبی
تصویر دالبی
دالبی (Dolby) یکی از پیشروترین شرکت های فناوری در حوزه صوت و تصویر است که تکنولوژی های پیشرفته ای برای بهبود کیفیت صدا و تصویر در سینما، تلویزیون، موسیقی و بازی های ویدئویی ارائه می دهد. تکنولوژی های دالبی شامل سیستم های کاهش نویز، صدای فراگیر (Surround Sound)، و صدای سه بعدی (3D Sound) است که تجربه شنیداری و دیداری بسیار واقع گرایانه ای را فراهم می کند.
ویژگی ها و تکنولوژی های اصلی دالبی:
1. دالبی اتموس (Dolby Atmos) :
- صدای سه بعدی : این تکنولوژی صدای فراگیر سه بعدی را فراهم می کند که در آن صداها به صورت جداگانه و از زوایای مختلف، حتی از بالای سر شنونده، پخش می شوند.
- شیء محور بودن صدا : دالبی اتموس به صداهای مختلف اجازه می دهد که به صورت مستقل و با دقت بالا در فضای شنیداری حرکت کنند، بنابراین تجربه ای بسیار واقع گرایانه و همه جانبه ارائه می دهد.
2. دالبی دیجیتال (Dolby Digital) :
- صدای فراگیر پنج کاناله (5.1) : این سیستم صدای فراگیر با استفاده از پنج کانال صدای مجزا (چپ، راست، وسط، چپ فراگیر، راست فراگیر) و یک کانال صدای باس (ساب ووفر) تجربه سینمایی باکیفیت را فراهم می کند.
- کیفیت بالا و کاهش نویز : دالبی دیجیتال با استفاده از تکنولوژی های کاهش نویز، کیفیت صدای بسیار بالایی را ارائه می دهد.
3. دالبی ویژن (Dolby Vision) :
- تصویر با کیفیت بالا : دالبی ویژن فناوری تصویری است که از HDR (High Dynamic Range) استفاده می کند تا تصاویر با رنگ های زنده تر، کنتراست بیشتر و جزئیات بیشتری نمایش داده شوند.
- تنظیمات دینامیکی : این تکنولوژی با استفاده از متادیتای دینامیکی، هر فریم از ویدیو را به صورت جداگانه تنظیم می کند تا بهترین کیفیت تصویر ممکن را ارائه دهد.
کاربردهای دالبی:
- سینما : تکنولوژی های دالبی اتموس و دالبی ویژن در سینماهای مدرن استفاده می شوند تا تجربه ای بی نظیر از تماشای فیلم با صدای سه بعدی و تصویر با کیفیت بالا فراهم کنند.
- تلویزیون و پخش خانگی : بسیاری از تلویزیون ها و سیستم های صوتی خانگی از تکنولوژی های دالبی دیجیتال و دالبی اتموس پشتیبانی می کنند.
- موسیقی : استودیوهای موسیقی از تکنولوژی های دالبی برای ضبط و پخش موسیقی با کیفیت بالا و صدای فراگیر استفاده می کنند.
- بازی های ویدئویی : تکنولوژی دالبی اتموس در بازی های ویدئویی برای ایجاد تجربه ای همه جانبه و واقع گرایانه استفاده می شود.
نتیجه گیری:
تکنولوژی های دالبی تأثیر بزرگی بر بهبود کیفیت صدا و تصویر در صنایع مختلف داشته اند. از سینما و تلویزیون گرفته تا موسیقی و بازی های ویدئویی، دالبی به کاربران امکان می دهد تا تجربه ای بی نظیر و واقع گرایانه را تجربه کنند. با استفاده از تکنولوژی های پیشرفته مانند دالبی اتموس و دالبی ویژن، دالبی به استانداردی برای کیفیت بالا در حوزه صوت و تصویر تبدیل شده است.
سیستمی برای ضبط و پخش صدا که صدای مزاحم را به حداقل می رساند، فرکانس صوتی را اصلاح می کند و برد صدا را افزایش می دهد. این سیستم را می توان به صورت استریو فونیک (برجسته) چند باندی در نمایش فیلم هم به کار گرفت. این سیستم توسط ری دالبی اختراع شد و نخستین بار در فیلم های مستندی که درباره موسیقی و کنسرت های راک ساخته می شد، مورد استفاده قرار گرفت و به تدریج به خدمت فیلم های سینمایی در آمد. بعد از چند تجربه در فیلم های مختلف، جنگ ستاره ها (1977) ، نخستین فیلمی بود که تماما با سیستم دالبی ضبط و پخش شد. این سیستم از 1977 تا امروز نقش بسیار مهمی در سینما ایفا کرده و موجب تحول صدای چند جهته شده است و تماشاگر فیلم هایی با صدای دالبی می تواند، صدا را از چپ و راست و جلو و پشت سرش بشنود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از والی
تصویر والی
استاندار، فرمانروا، حاکم، صاحب امر و اختیار، از نام های خداوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از واجبی
تصویر واجبی
ماده ای که برای از بین بردن موی بدن به کار می رود، نوره، داروی نظافت، وظیفه، مستمری
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی با گل های زرد شبیه گل بابونه که در طب قدیم برای معالجۀ بیماری های مجرای ادرار به کار می رفته، بوبونیون
فرهنگ فارسی عمید
میوه ای کروی شکل و شبیه خربزه با پوست زرد و خط های سبز که از صیفی جات است، بوتۀ علفی این میوه
فرهنگ فارسی عمید
(لِ بَ)
کشت دوباره برآمده. (منتهی الارب) (آنندراج). فراخ الزرع. و گفته اند: زراعتی که از ریشه زراعت قبلی بروید. (اقرب الموارد). غلۀ تازه درآمده، غلۀ دوباره کشته شده. (ناظم الاطباء) ، فرزندان قوم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اولاد و نسل قوم. (اقرب الموارد) ، بچگان گاو و گوسفند. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). بچگان گاو و شتر و گوسپند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
احمد اسکوبی، متوفی 1008 هجری قمری او را دیوانی است ترکی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
محمد بن اسحاق بن محمد بن الطبل بن وابل الازدی الوابلی مکنی به ابوبکر - منسوب به وابل نیای بنی وابل - الانباری. از اهل انبارو از محدثان بود از احمد بن یعقوب القریحی حدیث سماع کرد. و ابوعبدالله محمد بن عبدالله الصوری از او روایت دارد و متذکر شده است که از او به سال 418 هجری قمری در انبار سماع کرده است و گفته است وفات وابلی هم در همانسال بوده است. (انساب سمعانی ورق 575 الف). در کشف الظنون چ دوم ج 2 ستون 1399 تحت عنوان ’کتاب الانابه’ او را چنین معرفی کرده است: ’ابوبکر محمد بن اسحاق بن الطل من وابل المحدث متوفی به سال 431 هجری قمری’
لغت نامه دهخدا
(بِ)
منسوب به وابل که جد یکی از طوایف عرب است. (از انساب سمعانی ورق 575 الف)
لغت نامه دهخدا
(جِ)
نوره. طین. حنازرد. (یادداشت مؤلف). به اصطلاح مردم تهران نوره که بدان مویها را سترند. (ناظم الاطباء) ، وظیفه. روزینه. (غیاث) (آنندراج). راتبه. مقرر. (آنندراج) :
میرسد واجبی ما ز نهان خانه غیب
ما چه شرمندگی از عالم امکان داریم.
صائب (از آنندراج).
، حاصلی را که ضرابی باشیان ضابط و تحویلدار به جهت سرکار خاصۀ شریفه ضبط مینمایند واجبی میگویند. (تذکره الملوک). و واجبی سرکار دیوان از طلا و نقره که در ضرابخانه مسکوک میشده. در سوابق ایام بدین موجب بوده، طلا از قرار مثقالی سی دینار، نقره، از قرار مثقالی دو دینار. و ثانیاً معیران تدریجاً به جهت کفایت سرکار دیوان بر قدر واجبی افزوده طلا را از قرار مثقالی پنجاه دینار و نقره پنج دینار استمرار داده بودند. و در سالی که شاه سابق به قزوین حرکت مینمود وزن عباسی را هفت دانگ مقرر و بعد ازمعاودت از سفر مزبور قبل از ایام محاصرۀ اصفهان محمدعلی بیک معیر الممالک به جهت توفیر سرکار دیوان اعلی و مزید انتفاع سرکار خاصه به خدمت شاه سابق عرض و یک دانگ از وزن عباسی را کم نموده عباسی را شش دانگ مسکوک و یک دانگ نقره اضافه را علاوۀ واجبی نموده، از آن تاریخ الی نه ماهه سال جلوس شاه محمود واجبی ضرابخانه به همان دستور شاه سابق بدین موجب. ضبط و انفاد میشد... (تذکرهالملوک ص 22 و 23)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
شاخه ای از تیره حاجیوند هیهاوند از طایفۀ چهار لنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 77)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
ناحیه ای است در لرستان که در آن جا در امتداد شوسۀ بین تنگ تیر و کلهر معادن زغال سنگ کشف گردیده است
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ)
هرآنچه در قالب شده باشد. (ناظم الاطباء). ریختگی. (ناظم الاطباء) : کرۀ قالبی. پنیر قالبی. ماست قالبی، ماستی ستبر و زفت، مقابل کوزه ای، قلاّبی. غیراصلی. بدلی:
کسی که فرق نداند میان قالب و جان
حدیث قالبی او چرا بجان شنوی.
اوحدی.
از دو حرف قالبی کز دیگران آموخته
دعوی گفتار بر طوطی مسلم کی شود.
صائب
لغت نامه دهخدا
(لِ)
در چهار فرسخ مشرقی گاوکان است. (فارسنامۀ ناصری گفتار دوم ص 258)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
ابوالحسن علی بن زید بن عیسی بن زید بن عبداﷲ بن محمد بن عقیل بن ابی طالب الطالبی العقیلی الادیب الشافعی. حافظ ابوعبداﷲ الحاکم در تاریخ نیشابور نام او را آورده و گفته که: ابوالحسن عقیلی ادیب، در پایان زندگانی در رستاق بست نیشابور سکونت گزید، و در مکه از علی بن عبدالعزیز کتابها استماع کرد، از اقران خودنیز سماع دارد، اما بدان اکتفا نکرده، و ابی الا ان یرتقی الی قوم لعل بعضهم مات قبل ان یولد. المختصر رادر بست و نیشابور نزد ابراهیم مزنی خواند، وی از جماعتی روایت کرده که پیش از مزنی از دنیا رفته اند. در سال 337 هجری قمری ما از او (مطالبی فراگرفته) و نوشتیم. و در همین سال بطرثیث (ترشیز) رفت. و در پایان همین سال (337 هجری قمری) درگذشت. (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
از مشاهیر جغرافی دانان ایتالیا بود، وی در 1782 میلادی بدنیا آمد و بسال 1848 میلادی درگذشت، و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت، شهرستان نیشابور در 12هزارگزی جنوب باختری چکنۀ بالا. کوهستانی و معتدل با 691 تن سکنه. آب آن از قنات محصول آن غلات و تریاک. شغل اهالی زراعت و کرباس بافی. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
قسمی خربزۀ پیشرس شیرین و لطیف که درون سبز، یا زرد دارد. نوعی گرمک از جنسی شیرین تر و پرآب تر، و آن به اواخر بهار و اوایل تابستان، یک ماه و نیم الی دو ماه پیش از خربزه رسد
لغت نامه دهخدا
(لِ)
اطراطیقوس. (ضریر انطاکی ج 1 ص 116). بوبونیون. بیوسون (مصحف بوبونیون). (ابن بیطار، متن عربی ص 26). ثونیون (مصحف بوبونیون). (ابن بیطار، متن عربی ص 26). این دوا بدین نام نامیده شده زیرا ورم حالب را ضماداً و تعلیقاً درمان کند و آن به یونانی اسطراطیقوس است و در حرف الف مذکور افتاد. (ابن البیطار در مادۀ حالبی). و رجوع به اسطیراطیقوس شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
نسبتی است بساداتی که از نسل امیرالمؤمنین علی علیه السلام یا از نسل برادران آن حضرت جعفر و عقیل باشند. (انساب سمعانی) ، علوی. سید. ج، طالبیون که در حال نصب و جر ’طالبیین’ خوانند: و بین یدیه رجل من اشراف الطالبیین... فوجد اسم الطالبی فی الجرایه، فقال له و انا اسمع: کانت علیک جرایه... فقال نعم... و تدمع الطالبی و حضر ذلک العلوی و قضی حقنا. (معجم الادباء ج 2 طبع مرجلیوث)
لغت نامه دهخدا
راستاد جامگی (راتبه مقرری)، بایستگی گرور، اژه: آمیزه آهک و خاکستر وزرنیخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قالبی
تصویر قالبی
یتکی، چپاندنی
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی از تیره مرکبان که دارای ساقه محکم و بر افراشته ایست که در انتهای آنها گلهای زرد رنگ و ستاره یی شکل شبیه گلهای بابونه - قرار دارند بوبونیون خرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از والی
تصویر والی
استاندار، حاکم
فرهنگ لغت هوشیار
واژه پارسی است و باید تالبی باشد چنان که تالکی نیز در پارسی پیشینه دارد که برابر با گشنیز کوهی است تالبی گونه ای خربزه پیشرس که گرد است و مرغانه ای نام دیگر آن در پارسی خرچکوک و خروک است وابسته به علی ابن ابی طالب علیه السلام منسوب به ابی طالب ساداتی که از نسل امیر المومنین علی ع یا از نسل برادران آن جضرت جعفر و عقیل باشند، علوی سید، جمع طالبیون طالبیین، قسمی خربزه پیش رس شیرین و لطیف که درون آن سبز است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واجبی
تصویر واجبی
((جِ))
حقوق، مستمری، دارویی برای زدودن موهای زاید بدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طالبی
تصویر طالبی
((لِ))
نوعی خربزه پیش رس و شیرین و لطیف که قسمت خوراکی آن زرد یا سبز است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از والی
تصویر والی
حاکم، فرمانروا، جمع ولاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از والی
تصویر والی
استاندار
فرهنگ واژه فارسی سره
مشاهره، مقرری، وظیفه، آهک وزرنیخ، نوره
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مرتعی در روستای سیامرگوی شهرستان علی آبادکتول
فرهنگ گویش مازندرانی
نوره داروی نظافت موهای زاید
فرهنگ گویش مازندرانی