- وافرا
- به فراوانی بیشتر بفراوانی بکثرت، غالبا اغلب
معنی وافرا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دورشونده متباعد مقابل همگرا
Diverging
divergente
divergente
rozbieżny
расходящийся
розбіжний
divergent
abweichend
divergent
divergente
भिन्न
বিভক্ত
ayrılma
kutenganisha
מתפצל
terpisah
แยกต่างหาก
متفرّقٌ
مختلف
نکوهیدن، بریدن، شکافتن درختی از تیره افراها جزو افراها جزو تیره های نزدیک بگل سرخیان که درختی است تنومند با برگهای پنجه یی که در باغها و جنگلها میروید اسپندان بوسیاه
درختی شبیه درخت چنار، پرشاخ و برگ و سایه افکن با برگ های پنجه ای و دارای بریدگی بسیار که بلندیش تا ۲۰ متر می رسد و چوب آن در مبل سازی به کار می رود
بسیار، زیاد، فراوان، به طور فراوان، اورت، معتدٌ به، بی اندازه، غزیر، مفرط، موفّر، جزیل، متوافر، درغیش، موفور، عدیده، خیلی، به غایت، کثیر
در علوم ادبی در علم عروض بحری که از تکرار سه یا چهار بار مفاعلتن حاصل می شود
در علوم ادبی در علم عروض بحری که از تکرار سه یا چهار بار مفاعلتن حاصل می شود
بسیار، فراوان، افزون
درختی با برگ هایی مانند پنجه انسان
جمع توافر