واضیٔ (ضِءْ) پاکیزه. (از اقرب الموارد). پاکیزه روی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نیکو. ماهو بواضی ٔ، یعنی او پاکیزه نیست. (منتهی الارب) ادامه... پاکیزه. (از اقرب الموارد). پاکیزه روی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نیکو. ماهو بواضی ٔ، یعنی او پاکیزه نیست. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا