جدول جو
جدول جو

معنی واشلو - جستجوی لغت در جدول جو

واشلو
قریه ای در دوازده فرسخی ری که تاج الدوله تتش بن الب ارسلان در صفر سال 488 هجری قمری بدانجا کشته شده است، این کلمه در راحهالصدور ’واشیلو’ (ص 143) و در معجم البلدان ’داشیلوا’ آمده است، (از حاشیۀ مجمل التواریخ والقصص ص 409)، و رجوع به داشیلوا شود
لغت نامه دهخدا
واشلو
داس مخصوص درو
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

قطعۀ فلزی متصل به تیوپ لاستیک وسایل نقلیه که هوا از طریق آن وارد و خارج می شود
فرهنگ فارسی عمید
تاشلو، موضعی در فارس میان پرگ و تارم، در شش فرسنگی تارم و سه فرسنگی پرم، (نزههالقلوب مقالۀ سوم چ اروپا ص 186)
لغت نامه دهخدا
(شِ)
روان. جاری. (از اقرب الموارد) ، جبل واشل، کوه که پیوسته از آن آب زهد. (منتهی الارب) (آنندراج). سیلان پیداکننده. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
نوعی خوراک از آرد و پیاز و فلفل و دوشاب که برای رفع سرماخوردگی
فرهنگ گویش مازندرانی