جدول جو
جدول جو

معنی واسطگی - جستجوی لغت در جدول جو

واسطگی
وساطةً
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به عربی
واسطگی
Intermediacy
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
واسطگی
intermédiaire
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
واسطگی
upatanishi
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
واسطگی
मध्यस्थता
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به هندی
واسطگی
intermediación
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
واسطگی
pośrednictwo
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به لهستانی
واسطگی
посредничество
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به روسی
واسطگی
посередництво
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
واسطگی
bemiddeling
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به هلندی
واسطگی
Vermittlung
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به آلمانی
واسطگی
mediazione
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
واسطگی
মধ্যস্থতা
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به بنگالی
واسطگی
中介性
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به چینی
واسطگی
aracılık
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
واسطگی
중재
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به کره ای
واسطگی
واسطگی، رابطه
دیکشنری اردو به فارسی
واسطگی
واسطگی
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به اردو
واسطگی
การไกล่เกลี่ย
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به تایلندی
واسطگی
perantara
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
واسطگی
intermediação
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واسطگی
仲介
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
واسطگی
תִּוּוּךְ
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وارستگی
تصویر وارستگی
تعلقات دنیوی نداشتن، وارسته و آزاده بودن، آزادی، رهایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وازدگی
تصویر وازدگی
واخورده، رد شده، مردود، یکه خورده، سرگشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وابستگی
تصویر وابستگی
علاقه، ارتباط، پیوستگی
فرهنگ فارسی عمید
(سِ)
محمد بن القاسم بن ابی البدر الملحی شمس الدین الواسطی از شعرا و واعظان است. او را موشحاتی رقیق است. به سال 744 ه. ق. برابر، 1344 میلادی درگذشت. (از الاعلام زرکلی چ 1)
سعید بن ابی سعید مسلم بن ثابت الواسطی محدث. وی از مردم خراسان و مقیم واسط الرقه بود. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
منسوب به واسط یا واسط بلخ یا واسط مرزآباد و جز آن. رجوع به واسط شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از واشنگی
تصویر واشنگی
کسی که شبهای ماه رمضان مردم را بهنگام سحر بیدار کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وارستگی
تصویر وارستگی
آزادگی، رهایی، آزادی
فرهنگ لغت هوشیار
اول هر چیز را که رنگ کنند (رنگ) گویند و چون آن رنگ بجامه دیگر سرایت کند (وارنگی) نامند: (صفای صبحدم آیینه وارش شفق وار نگی گلگون غذارش) (محسن تاثیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وابستگی
تصویر وابستگی
علاقه بدان داشتن، مربوط بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاستگی
تصویر کاستگی
کسر کمی، بی رونقی: (نعس کاستگی بازار) (منتهی الارب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واسطی
تصویر واسطی
منسوب به واسط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وابستگی
تصویر وابستگی
رابطه، تعلق خاطر
فرهنگ واژه فارسی سره