جدول جو
جدول جو

معنی واردات - جستجوی لغت در جدول جو

واردات
آنچه از خارج به کشور وارد می شود، در تصوف وارد، برای مثال گشاید دری بر دل از واردات / فشاند سر دست بر کاینات (سعدی۱ - ۱۱۲)
تصویری از واردات
تصویر واردات
فرهنگ فارسی عمید
واردات
(رِ دَ)
جایی است. (منتهی الارب). موضعی است در جانب چپ مکه هنگام رفتن به آنجا. (تاج العروس). معجم البلدان ابوعبید السکونی گفته است. ربائع در چپ و سمیرا و واردات در راست آن قرار دارند و همه آنها دارای درخت سمر است و وجه تسمیۀسمیرا، هم به این مناسبت است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
واردات
(رِ)
جمع واژۀ وارده و وارد. رجوع به وارده و وارد شود، اصطلاحی است اقتصادی در برابر صادرات یعنی کالاهایی که از ممالک دیگر به کشور آید. متاعی که از خارج کشور آرند. هر چیزی که از خارج داخل گردد. (ناظم الاطباء) ، حاصل و محصول. خراج و آنچه در خزانۀ دولت داخل گردد، سرگذشت و اتفاق وواقعات و حادثات. (ناظم الاطباء) ، از نظر عرفانی آنچه در دل صوفی درآید از اموری که بر دیگران پوشیده است. (از یادداشتهای مؤلف) :
گشاید دری بر دل از واردات
فشاند سر دست بر کائنات.
سعدی (بوستان).
رجوع به وارد شود
لغت نامه دهخدا
واردات
(رِ)
یوم واردات، وقعه ای است بین بکر و تغلب و در آن بحیربن الحارث بن عیادبن مره کشته شد و مهلهل درباره آن گفته است:
الیلتنا بذی حسم انیری
اذا انت انقضیت فلاتحوری
فان یک بالذنائب طال لیلی
فقد ابکی من اللیل القصیر
فانی قد ترکت بواردات
بحیراً فی دم مثل العبیر.
هتکت به بیوت بنی عباد
و بعض الغشم اشفی للصدور
و ابن مقبل آورده است.
و نحن القائدون بواردات
ضباب الموت حتی ینجلینا.
(معجم البلدان).
ورجوع به مجمع الامثال میدانی و عقدالفرید ج 6 ص 74 شود
لغت نامه دهخدا
واردات
کالاهائی که از ممالک دیگر به کشور آید
تصویری از واردات
تصویر واردات
فرهنگ لغت هوشیار
واردات
((رِ))
جمع وارده، کالاهایی که از خارج وارد کشور می شود
تصویری از واردات
تصویر واردات
فرهنگ فارسی معین
واردات
درون برد
تصویری از واردات
تصویر واردات
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از واردان
تصویر واردان
(پسرانه)
نام دادوری در زمان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
نهری است در بالکان که قسمتی از یوگسلاوی و یونان را آبیاری می کند و به دریای اژه میریزد و 340 هزار گز طول دارد
لغت نامه دهخدا
(لِ)
مادران. پدران. جمع واژۀ والده و والد. رجوع به والده و والد شود
لغت نامه دهخدا
در برخی واژه نامه ها واردات را رمن وارده دانسته اند وارده خود رمن وارد و مادینه آنست و در تازی واردات به گونه ای رمن (به صیغه جمع) به کار می رود رسیده ها کالاها رسیده، مرز باژها (حقوق گمرکی)، در آمد ها ی
فرهنگ لغت هوشیار
چوبی کمه دو سر آن باریک و میانش ضخیم است و خمیر نان را بوسیله آن تنک سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تواردات
تصویر تواردات
جمع توارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
مستوردٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
Imported
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
importé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
geïmporteerd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
impor
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
importado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
importado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
importowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
импортированный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
درآمد شدہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
นำเข้า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
מיובא
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
importiert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
輸入された
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
进口的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
imeingizwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
수입된
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
ithal edilmiş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
আমদানি করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
імпортований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
importato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از وارداتی
تصویر وارداتی
आयातित
دیکشنری فارسی به هندی