- واردات
- درون برد
معنی واردات - جستجوی لغت در جدول جو
- واردات
- آنچه از خارج به کشور وارد می شود، در تصوف وارد،
برای مثال گشاید دری بر دل از واردات / فشاند سر دست بر کاینات (سعدی۱ - ۱۱۲)
- واردات
- کالاهائی که از ممالک دیگر به کشور آید
- واردات ((رِ))
- جمع وارده، کالاهایی که از خارج وارد کشور می شود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Imported
importado
importado
importowany
импортированный
імпортований
geïmporteerd
importiert
importé
importato
आयातित
আমদানি করা
ithal edilmiş
imeingizwa
מיובא
นำเข้า
واردٌ
درآمد شدہ
جمع توارد
جمع متوارده
چوبی کمه دو سر آن باریک و میانش ضخیم است و خمیر نان را بوسیله آن تنک سازند
در برخی واژه نامه ها واردات را رمن وارده دانسته اند وارده خود رمن وارد و مادینه آنست و در تازی واردات به گونه ای رمن (به صیغه جمع) به کار می رود رسیده ها کالاها رسیده، مرز باژها (حقوق گمرکی)، در آمد ها ی
اهانت
اکراه
جمع ذاریه، بادها