- واخواه
- کسی که واخواست می کند، معترض
معنی واخواه - جستجوی لغت در جدول جو
- واخواه
- معترض
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اعتراض نسبت به حکمی که در مورد فرد غایب در دادرسی صادر شده، اعتراض نسبت به حکم غیابی
طرفدار
مشتاق، آرزومند، برای مثال هوا خواه توام جانا و می دانم که می دانی / که هم نادیده می بینی و هم ننوشته می خوانی (حافظ - ۹۴۶) ، حامی، طرف دار، کسی که از دیگری طرف داری بکند، یار، دوست
محب و دوست و طرفدار، هوادار
Capriciousness
capricho
capricho
kapryśność
капризность
капризність
grilligheid
Launenhaftigkeit
caprice
capriccio
मनमानी
পাগলামি
hasira
kekasaran
อารมณ์แปรปรวน
تقلّبٌ
بد مزاجی
نامطلوب، ناخواسته، نخواسته، بی اراده، بی اختیار
بی اختیار، بدون میل و اراده
آنکه از کسی وام درخواست کند
کسی که وا خواست میکند: معترض: مقابل وا خوانده