جدول جو
جدول جو

معنی واجارگر - جستجوی لغت در جدول جو

واجارگر
(گَ)
منادی. جارچی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از واجار
تصویر واجار
بازار، سوق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از والادگر
تصویر والادگر
بنّایی که دیوار گلی چینه چینه می سازد، بنّا، معمار
فرهنگ فارسی عمید
(گَ)
غیرمؤثر. که کارگر و اثربخش نیست. مقابل کارگر. رجوع به کارگر شود
لغت نامه دهخدا
(گَ)
بنائی که دیوار چینه چینه سازد. (فرهنگ رشیدی) (فرهنگ خطی). رجوع به والاد و والادگر شود
لغت نامه دهخدا
(گَ)
والادگر = والاذگر، از: والاد + گر (پسوند شغل و مبالغه). (حاشیۀ دکتر معین بر برهان قاطع). بنا. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). عمارت کننده. (برهان قاطع) ، بعضی دیوارساز و دای گر را گفته اند و آن شخصی باشد که دیوار گلی را چینه بر بالای هم گذارد و او را به عربی رهّاص خوانند. (از برهان قاطع). دیوارساز. (آنندراج). کسی که رده های آجر و یا سنگ را در بنای دیوار روی هم گذاشته دیوار را می سازد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
به معنی بازار و از بازار افصح است زیرا در لغت فرس با زای تازی کمتر مستعمل است و فصیحتر از آن واژار است چه جیم تازی نیز کمتر می آید، (آنندراج) (انجمن آرا)، بازار، (جهانگیری) (ناظم الاطباء)، بازار است که عربان سوق میگویند، (برهان) : گفت در این واجار بازاری است که آن را بازار جوانمردان گویند، (تذکرهالاولیاء)، این کلمه پهلوی است
لغت نامه دهخدا
(وَ جَ گَ)
مفتی و فتوی دهنده. (آنندراج) (برهان). مفتی و آنکه فتوی میدهد. (ناظم الاطباء). رجوع به وجر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناکارگر
تصویر ناکارگر
آنچه که کارگر نیست غیر موثر مقابل کارگر
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که عمارت سازد بنا، کسی که دیوار گلی را چینه چینه بر بالای هم گذارد
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که عمارت سازد بنا، کسی که دیوار گلی را چینه چینه بر بالای هم گذارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واجار
تصویر واجار
بازار سوق: (گفت در این واجار بازار یست که آنرا بازار جوانمردان گویند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از والادگر
تصویر والادگر
((گَ))
بنا، معمار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واجار
تصویر واجار
واچار، بازار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از والادگر
تصویر والادگر
معمار
فرهنگ واژه فارسی سره
آشکار، نمایان، بروز دادن، معروف شدن
فرهنگ گویش مازندرانی