جدول جو
جدول جو

معنی هیولیات - جستجوی لغت در جدول جو

هیولیات
(هََ لَ)
جمع واژۀ هیولی ̍. (از اقرب الموارد). رجوع به هیولی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هیولی
تصویر هیولی
هیولا، جانور وحشی و خیالی با شکل و ساختاری غیرطبیعی، ترسناک و بسیار بزرگ، بسیار بزرگ، شخص دارای رفتار غیرانسانی و وحشیانه، در فلسفه مادۀ اولی و اصل هر چیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
جانور وحشی و خیالی با شکل و ساختاری غیرطبیعی، ترسناک و بسیار بزرگ، کنایه از بسیار بزرگ، کنایه از شخص دارای رفتار غیرانسانی و وحشیانه، در فلسفه مادۀ اولی و اصل هر چیز
فرهنگ فارسی عمید
جمع واژۀ تیول، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(یَ دی یا)
جمع واژۀ یهودیه. (دهار) ، نوشته یا آثار کتبی مربوط به یهود
لغت نامه دهخدا
گوشه ای است از شعبه نوروز خارا. (بهجت الروح تعلیقات ص 132)
لغت نامه دهخدا
(هََ لی یا)
اشعاری که دارای مضامین شوخی آمیز و خلاف اخلاق باشد. رجوع به هزل شود
لغت نامه دهخدا
(گُ)
پهلوان غول پیکر فلسطینی که شجاع ترین و نیرومندترین سربازان اسرائیلی را به جنگ تن بتن دعوت کرد. وی به دست داوود با ضربۀ سنگی که بر پیشانیش زد کشته شد
لغت نامه دهخدا
(اَوْ وَ لِیْ یا)
جمع واژۀ اولیه. قضایایی که مجرد تصور طرفین آنها کافی است برای جزم عقل به ثبوت نسبت یا سلب آن. اولیات که بدیهیات نیز نامیده میشود بر بخشی از مقدمات یقینی ضروری اطلاق میگردد و آن چنانست که حکم در آن پس از حصول تصور طرفین بچیز دیگری نیاز ندارد بشرط آنکه غریزه ای که بوسیلۀ آن حکم به ثبوت یا سلب میشود سالم باشد. پس کودکان و دیوانگان واشخاص کودن از این حکم مستثنی هستند. مثلاً کل بزرگتر از جزء است و واحد نصف اثنین است جزو اولیات شمرده میشوند و گاهی اولیات بر ضروریات اطلاق میگردد به اعتبار اینکه ضروریات از اوائل علوم شمرده میشوند در این صورت اولیات بر معنی لغوی آن حمل گردیده است. (کشاف اصطلاحات الفنون از شرح مطالع) (دستور العلماء)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
جمع واژۀ اولی. (منتهی الارب). رجوع به اولی شود
لغت نامه دهخدا
(حَ لَ)
جمع واژۀ حولی ̍. (اقرب الموارد). رجوع به حولی ̍ شود
لغت نامه دهخدا
(حَ لی یا)
جمع واژۀ حولی. (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، جمع واژۀ حولیه. بقصائدی گفته میشود که در نظم و تهذیب و تنقیح و اظهار آن یک سال گذشته باشد. (از اقرب الموارد).
- حولیات زهیر، بهمین معنی گفته می شود. (از اقرب الموارد). قصائد زهیر بن ابی سلمی را حولیات نامند چه گویند او بچهار ماه قصیده ای میگفت و بچهار ماه در تنقیح و تهذیب آن رنج میبرد و چهار ماه دیگر آنرا بعلماء قبیلۀ خود عرضه میکرد و نیز گویند او به یک ماه قصیده ای میساخت و یازده ماه به تهذیب و تنقیح آن میپرداخت. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هزلیات
تصویر هزلیات
اشعاری که دارای مضامین شوخی آمیز و خلاف اخلاق باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیلیات
تصویر خیلیات
تک سمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایلیات
تصویر ایلیات
ترکی (تک ایل) تیره ها دوده ها مصحف (ایلات) جمع ایل
فرهنگ لغت هوشیار
نخستین ها، بن ها نمودها، جمع اولیه: نخستینهااولها، تصورات و تصدیقات بدیهی و قضایای ضروری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریولیت
تصویر ریولیت
فرانسوی سپید سنگ
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی گشته سازا ماتگدان (ماده اصلی) مایه ماده اولیه عالم را که همواره متصور بصور ومتقلب باحوال واشکال و هیات مختلف است هیولی گویند وآن واحد وبسیط است. ابن رشد گوید: هیولی عبارت از تنها امری است که علت کون و فساداست و هر چه موجودی که عارض ازآن طبیعت (هیولی) باشد غیرکائن و غیر فاسد است. ناصرخسرو در ترتیب تکوین عالم و موجودات گوید: سپس از نفس هیولی موجود شد بامور باریتعالی بواسطه نفس و عقل ومرهیولی رامرتبه چهارم آمدبدآنچه مر عقل را مرتبی دویی بودو نفس را بامرتبت سه یی لاجرم هیولی بچهار نوع اندر است یکی هیولای صناعی و دیگر هیولای طباعی وسه دیگر هیولای کلی و چهارم هیولای اول اعنی بی صورت. آنگاه پس ازهیولی طبیعت موجود شد اندر مرتبت پنجمی وازآنست که طبایع پنج است چهار از این بسائط آب است وپنج فلک آنگاه جسم. سپس ازاتحاد طبایع بهیولی اندر مرتبیت ششمی است ازبهر آنکه مرجسم را شش جانب است از زبر زیر راست چپ پیش وپس آنگاه صورت افلاک اندر مرتبت هفتمی است ازآنست که افلاک هفت است. یا هیولی افلاک. حکما در موردهیولای افلاک گویئند: نوع هیولای افلاک غیر از هیولای عالم عناصر وکون و فساد است و از همین جهت است که افلاک در معرض کون و فساد و حرق والتیام نمی باشند. یا هیولی اولی. بالجمله مراد از هیولای اولی همان خمیره اجسام وامری است که محل توارد و تعاقب صور است و محل استحالات وانقلابات است چنانکه خاک تبدیل نبات شود ونطقه انسان وحیوان شودومسلم است که نطفه درطی مراحل کمال وادوار و اکوار و اکوان خود در مرتبت بعد ازمرتبت اول بطورکلی باطل نمیشود و بالاخره چنین نیست که نطفه راسا باطل شده و انسان بوجود آید و اگر چنین باشد نتوان گفت که انسان یا حیوان ازنطفه است پس معلوم میشود که درتمام مراحل وصورچیزی باقی است که وحدت شخصیه ونوعیه به آن محفوظ است وهمان هیولای اولی است که خودبی رنگ و نام است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
مقابل صورت، ماده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هزلیات
تصویر هزلیات
((هَ یّ))
جمع هزلیه، لطیفه ها، خوش طبعی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هیولی
تصویر هیولی
((هَ لا))
منسوب به هیولا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
((هَ))
ماده اولی، اصل هر چیز، در فارسی به معنای صورت، هیکل، غول، عظیم الجثه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
Monstrosity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
monstruosité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
monstruosidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
monstruosidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
potworność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
чудовище
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
чудовисько
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
monsterlijkheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
Ungeheuerlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
mostruosità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
राक्षस
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
দৈত্য
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از هیولا
تصویر هیولا
canavarlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی