رجل بیذار و بیذاره، مرد بسیارگوی و افشاکننده راز. (منتهی الارب ذیل ب ذر). البذر و البنذار و البیذاره و البیذرانی و التبذار، مرد بسیارگوی، یقال: فلان هیذاره بیذاره، ای مهذار مبذر. (از اقرب الموارد)
رجل بیذار و بیذاره، مرد بسیارگوی و افشاکننده راز. (منتهی الارب ذیل ب ذر). البذر و البنذار و البیذاره و البیذرانی و التبذار، مرد بسیارگوی، یقال: فلان هیذاره بیذاره، ای مهذار مبذر. (از اقرب الموارد)
شیر بیشه. (منتهی الارب). اسد. هیصور و هصر و هیصار و هصار و مهصر و هصره و هاصر و هصوره و هصور و مهصار و مهصیرو هصر و هصر و مهتصر، به معنی شیر و اسد زیرا که شکار خود را میکشند و خرد میکند. (اقرب الموارد)
شیر بیشه. (منتهی الارب). اسد. هیصور و هصر و هیصار و هصار و مهصر و هُصَرَه و هاصر و هصوره و هصور و مهصار و مهصیرو هَصِر و هُصَر و مهتصر، به معنی شیر و اسد زیرا که شکار خود را میکشند و خرد میکند. (اقرب الموارد)