جدول جو
جدول جو

معنی هیدکر - جستجوی لغت در جدول جو

هیدکر
(هََ دَ کُ)
زن بسیارگوشت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). زن جوان شگرف اندام نیکوکرشمه. (اقرب الموارد). هیدکور. هیدکوره. (اقرب الموارد) ، لبن خاثر. (اقرب الموارد). شیر دفزک. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به هیدکور شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هیدر
تصویر هیدر
جانوری از نوع پلیپ، ساکن آب های شیرین با بدنی استوانه ای شکل و باریک و دارای چندین شاخک در یک طرف خود
فرهنگ فارسی عمید
(هََ دَ)
زن بسیارگوشت. هیدکر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، پنهان شونده جهت فریفتن. (منتهی الارب) ، زن جوان شگرف اندام نیکوکرشمه، شیردفزک. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، بیت هیدکورالاساطین، سرای ثابت ستونها. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(هَُ دَ کِ)
زنی که در رفتن گوشت و استخوان خود را بجنباند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، شیر خفتۀدفزک. (منتهی الارب). اللبن الخاثر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا