هیدکر (هََ دَ کُ) زن بسیارگوشت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). زن جوان شگرف اندام نیکوکرشمه. (اقرب الموارد). هیدکور. هیدکوره. (اقرب الموارد) ، لبن خاثر. (اقرب الموارد). شیر دفزک. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به هیدکور شود ادامه... زن بسیارگوشت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). زن جوان شگرف اندام نیکوکرشمه. (اقرب الموارد). هیدکور. هیدکوره. (اقرب الموارد) ، لبن خاثر. (اقرب الموارد). شیر دفزک. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به هیدکور شود لغت نامه دهخدا