هیابانگ. ضوضاء. هنگامه. غوغا. هایاهوی. قال مقال. سر و صدا. داد و بیداد. بانگ و فریاد. ظاهراً قلب های هو، به معنی شور و غوغا. (آنندراج) : چو از آب آمو گذشت آن سپاه برآمد هیاهو ز ماهی به ماه. عبداﷲ هاتفی (از آنندراج)
هیابانگ. ضوضاء. هنگامه. غوغا. هایاهوی. قال مقال. سر و صدا. داد و بیداد. بانگ و فریاد. ظاهراً قلب های هو، به معنی شور و غوغا. (آنندراج) : چو از آب آمو گذشت آن سپاه برآمد هیاهو ز ماهی به ماه. عبداﷲ هاتفی (از آنندراج)
هیاهوی، شور و غوغای ارباب طرب و میزبانی و عروسی باشد برخلاف هایاهای که شور و غوغای ماتمزدگان است، (برهان)، شور و غوغای اهل طرب، (ناظم الاطباء)، شور و غوغای شادی، هیاهو: فلک از مجلس انس تو پر از هایاهوی عالم از گریۀ خصم تو پر از هایاهای، انوری
هیاهوی، شور و غوغای ارباب طرب و میزبانی و عروسی باشد برخلاف هایاهای که شور و غوغای ماتمزدگان است، (برهان)، شور و غوغای اهل طرب، (ناظم الاطباء)، شور و غوغای شادی، هیاهو: فلک از مجلس انس تو پر از هایاهوی عالم از گریۀ خصم تو پر از هایاهای، انوری