جدول جو
جدول جو

معنی هیاط - جستجوی لغت در جدول جو

هیاط
(کُ)
بانگ وفریاد کردن، مهایطه، (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد)، نزدیک گردیدن، دور شدن، (منتهی الارب) (آنندراج)، ضعیف و ناتوان شمردن، (از اقرب الموارد)، هایط هیاطاً فلاناً، استضعفه، (اقرب الموارد)،
اضطراب و رفت و آمد: هم فی هیاط و میاط، أی اضطراب و مجی ٔ و ذهاب، (اقرب الموارد)،
دیوار کشیدنی بلند گرداگرد شهر باشد، (فرهنگ اسدی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حیاط
تصویر حیاط
صحن خانه، زمین جلو ساختمان که دور آن دیوار باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هیاج
تصویر هیاج
برانگیختن، کارزار کردن، جنگ کردن، کارزار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیاط
تصویر سیاط
سوط ها، تازیانه ها، جمع واژۀ سوط
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خیاط
تصویر خیاط
کسی که به دوختن لباس برای مردم می پردازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هیاب
تصویر هیاب
ترسان، بد دل، ترس انگیز
فرهنگ لغت هوشیار
شکل، پیکر، وضع طرز صورت ظاهر: باید که داعی برهیت جمیله باشد، مراد از هیات در کلمات شیخ اشراق همان عرض است در کلمات فلاسفه مشا. ناصرخسرو گوید: اماهیات آن است که اشخاص بدان ازیکدیگر جداشوند خاصه اندر مردم باآنکه بصورت همه یکی اند. یا هیات ظلمانیه. مراد اعراض جسمانی است که مقولات نه گانه عرض باشد، یا هیات ظلمانیه جسمانیه. مراداعراض جسمانیه اند. یا هیات نوریه. مراد انوار عرضیه است، علمی است که بحث از احوال ستارگان یعنی بحث از وضع آنها نسبت بیکدیگر و شکل آنها و قوانین ثابت حرکت آنها می نماید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیام
تصویر هیام
شیفتگی شیدایی شوریدگی شوریدگان شیفتگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیاط
تصویر لیاط
آهک، گچ، سرگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیاط
تصویر غیاط
جمع غائط، پسته ها پلیدی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیاط
تصویر عیاط
بار دار نگشتن فرزند نیاوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیاج
تصویر هیاج
جنگ کردن، برانگیختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیاط
تصویر شیاط
بوی سوخته پنبه یا پشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیاط
تصویر خیاط
دوزنده، جامه دوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیاط
تصویر حیاط
محوطه و هر جای که دیوار بست و سرای و خانه و صحن خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریاط
تصویر ریاط
جمع ریطه، رگوها رگوگ ها چادرها که زنان بر خود کشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاط
تصویر سیاط
جمع سوط، تازیانه ها، سرود گویی جمع سوط تازیانه ها شلاقها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیاط
تصویر خیاط
((خَ یّ))
درزی، کسی که لباس می دوزد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هیاج
تصویر هیاج
((هِ))
برانگیختن، کارزار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خیاط
تصویر خیاط
آنچه بدان جامه دوزند، سوزن، گذرگاه، معبر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیاط
تصویر سیاط
جمع سوطه، شلاق ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حیاط
تصویر حیاط
((حَ))
صحن خانه، زمین برابر ساختمان که دور آن دیوار باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خیاط
تصویر خیاط
جامه دوز، دوزنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هیات
تصویر هیات
انجمن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حیاط
تصویر حیاط
سرا، میان سرا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خیاط
تصویر خیاط
Tailor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خیاط
تصویر خیاط
tailleur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خیاط
تصویر خیاط
портной
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خیاط
تصویر خیاط
Schneider
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خیاط
تصویر خیاط
кравець
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خیاط
تصویر خیاط
krawiec
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خیاط
تصویر خیاط
裁缝
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خیاط
تصویر خیاط
alfaiate
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خیاط
تصویر خیاط
sarto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خیاط
تصویر خیاط
sastre
دیکشنری فارسی به اسپانیایی