جدول جو
جدول جو

معنی هکواک - جستجوی لغت در جدول جو

هکواک
سکسکه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هرواک
تصویر هرواک
(پسرانه)
نام دیگر خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
(وَکْ)
گردگردنده در رفتار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) ، بددل و ترسنده. (منتهی الارب) (آنندراج). جبان. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
بسیار گاینده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(هََ کْ کی)
دهی است از بخش سروستان شهرستان شیراز که 140 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و قنات و محصول عمده اش غله، برنج، حبوب و میوه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(هََ کَوْ وَ)
جای درشت سخت، جای آسان نرم، فربه، مرد شوخ چشم بی باک شتاب زده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
مرد شوخ بی باک شتاب زده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هََ وْوا)
سرگشته. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هکوک
تصویر هکوک
شوخ مرد، فرومایه
فرهنگ لغت هوشیار