جدول جو
جدول جو

معنی هکلسن - جستجوی لغت در جدول جو

هکلسن
ریختن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هََ کَلْ لَ)
درشت استوار. (منتهی الارب) ، شدید. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
فرو ریختن، ریخته شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
ریختن، ریختن دانه های غلات در اثر زیاد رسیدن محصولتعلل.، فرو ریختن
فرهنگ گویش مازندرانی
زیر و رو کردن، محاصره کردن و حمله ور شدن، ریشه یابی کردن.، چیز را چسبیدن و از آن بالا رفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
از هم پاشیدن، متلاشی شدن، ریختن
فرهنگ گویش مازندرانی
با بیل یا پارو سطح زمین یا چیزی را به صورت لایه ی نازک در
فرهنگ گویش مازندرانی
عقب افتادن، از هم باز شدن
فرهنگ گویش مازندرانی