جدول جو
جدول جو

معنی هکاته - جستجوی لغت در جدول جو

هکاته
(هَِ تِ)
از مورخان یونانی قرن ششم قبل از میلاد است که از اهالی می لث بوده و آثار وی بر جای نمانده است. (از ایران باستان پیرنیا ص 66)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لکاته
تصویر لکاته
هر چیز پست و زبون، زن بدکار
فرهنگ فارسی عمید
(چَ تِ)
ده کوچکی است از دهستان نشتای شهرستان شهسوار که در 16 هزارگزی جنوب خاوری شهسوار و سه هزارگزی جنوب راه شوسۀ شهسوار به چالوس واقع است و 20 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(سُ تَ)
خاموشی دراز، آنچه خاموش گرداند کسی را. (منتهی الارب). رجوع به سکات شود
لغت نامه دهخدا
(لَ تَ / لَکْ کا تَ / تِ)
دشنامی است زنان را. زن بی حیا. فاحشه. زن بد. زن بدعمل. زن بدکاره. زن بدکاره و بی حیاء و آن را در عرف هند تهاری خوانند. (آنندراج) ، زن تبهکار
لغت نامه دهخدا
(هََ تْ تا تَ)
زن سبک دست در دوک رشتن. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(هَُ تَ)
آب شستۀ بره و بزغالۀ نوزاد سیاه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
به اصطلاح یونانیان، ربه النوع شکار. (از تعلیقات نصرالله فلسفی بر ترجمه تمدن قدیم فوستل د کولانژ)
لغت نامه دهخدا
اگویایی خاموشی از گیجی گیجزدگی، مردن، فرو نشستن خشم پاسخ دندان شکن پاسخ کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لکاته
تصویر لکاته
زن بدکار روسپی، زن و قیح ودریده سلیطه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لکاته
تصویر لکاته
((لَ کّ تِ))
زن بی حیا، فاحشه
فرهنگ فارسی معین
بدکاره، جنده، خودفروش، روسپی، فاحشه، قحبه، معروفه، هرجایی، بدزبان، سلیطه، شرور
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از توابع دهستان جنت رودبار رامسر
فرهنگ گویش مازندرانی
توله توله ی سگ، خوک، خرس، گربه و یا موش
فرهنگ گویش مازندرانی
بی رمق، ناتوان، خسته
فرهنگ گویش مازندرانی