جدول جو
جدول جو

معنی هپتالیان - جستجوی لغت در جدول جو

هپتالیان(هَِ)
هفتالیان. قومی بودند که از ایالت کانسوی چین به حدود تخارستان هجوم آوردند. پیروز پادشاه ساسانی که تازه از قلع و قمع کردن کیداریان پرداخته بود، به دفع آنان قیام کرد. اما مغلوب و اسیر شدو بناچار شهر طالقان را که قبل از غلبۀ او بر کیداریان شهر سرحدی مستحکمی بود بدیشان تسلیم کرد و متعهد شد که از آنجا تجاوز نکند و نیز مجبور شد با پرداخت غرامت جنگ، آزادی خود را بخرد. پسرش کواذ دو سال به عنوان گروگان در دربار پادشاه هفتالیان ماند تا تمام مبلغ پرداخته شد. بعد از آن پیروز با وجود ممانعت سپاهبذ وهرام مجدداً با هفتالیان وارد جنگ شد. این لشکرکشی در سال 484 میلادی عاقبتی بس وخیم یافت، زیرا سپاه ایران که در بیابانی پیش میرفت، کاملاً مغلوب دشمن، بلکه معدوم گشت و پیروزبه قتل رسید و جسد او هرگز به دست نیامد. به موجب روایات مورخین عرب و ایران، این شاهنشاه با بسیاری ازسربازانش در حفره هایی که هفتالیان کنده بودند، افتادند. راست یا دروغ، این روایت بسیار قدیم است زیرا لازار فرپی، که از مؤلفین معاصر او بوده، به آن قصه اشاره کرده است. یکی از دختران پیروز به دست پادشاه هفتالیان افتاد که او را به حرم خود فرستاد. هپتالیان داخل مملکت ایران شدند و چندین ایالت را با شهرهای مروالرود و هرات تصرف کردند و خراجی سالیانه بر ایرانیان تحمیل کردند. تسلط هفتالیان بر ایران موجد خواری و ذلت بسیار برای ایرانیان بود، و زیانها و خسارتهای مادی و معنوی جبران ناپذیری به بار آورد. بهمین مناسبت سردار ایرانی به نام گشنسپداذ ملقب به نخوارک که از طرف زرمهر مأمور مذاکره با ارمنیان شده بود، در ضمن صحبت خود با وهن رئیس ارمنیان چنین گفت: ’او (یعنی پیروز) کشوری چندان بزرگ و آبادان و مستقل را تسلیم هفتالیان کرد و تا تسلط این طایفه باقی است، کشور ایران از قید عبودیت و زنجیر هولناک اسارت نجات نخواهد یافت. بهترین افراد سپاه هلاک شده بودند و دولت در خزانۀ خود پولی که حقوق سپاهیان را کافی باشد نداشت. مورخان ایرانی نوشته اند که زرمهر از پادشاه هفتالیان انتقام کشید وعاقبت با آن طایفه صلحی شرافتمندانه کرد و پادشاه هفتالان تمام غنائمی را که در جنگ اخیر از پیروز گرفته بود پس داد و دختر او را نیز پس فرستاد. اما این موضوع درست بنظر نمی آید زیرا پادشاه هپتالیان از او دختری پیدا کرد که بعدها همسر قباد اول پادشاه ساسانی گردید. دولت هپتالیان تا حدود 560 میلادی دوام داشت. در بین سالهای 558 میلادی و 561 میلادی انوشیروان پادشاه ساسانی، این دولت را که بر اثر حملۀ یک قبیلۀ ترک به سرداری سین جیبو (سیلزیبول) متزلزل شده بود، برانداخت. (از ایران در زمان ساسانیان، کریستنسن، ترجمه رشید یاسمی). و رجوع به هپتال، هفتال، هفتالان، هیتل، هیتال، هیطل و هیاطله شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ)
تثنیۀ متتالی. دو متتالی. و رجوع به مادۀ قبل شود، (اصطلاح منطق)... متتالیان دو امری باشند که میان اول و ثانی ایشان چیزی از ایشان نباشد خواه متفق باشند در تمام نوع چون خانه و خانه، خواه مختلف چون صفی از حجر و شجر. (فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی سیدجعفر سجادی صص 285-286). و رجوع به درهالتاج ج 3 از فن دوم ص 96 شود
لغت نامه دهخدا
نام قصبۀ مرکز قضائی در هندوستان، در ایالت روال پنییری از خطۀ پنجاب، (قاموس الاعلام ترکی)
نام قضائی در هندوستان ولایت پنییری از خطۀ پنجاب، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
قومی که پسر پادشاه آن، ارشک بزرگ، بر آن تیوخوس شورید و پارتها را از قید حکومت مقدونیها خلاص کرد. رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2595 و 2597 شود
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان برغان بخش کرج شهرستان تهران. در 34هزارگزی شمال باختری کرج و 17هزارگزی راه شوسۀکرج به قزوین واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 514 تن سکنه دارد و آب آن از رود خانه برغان و محصول آن غله و میوه و عسل و لبنیات است. شغل اهالی آنجا گله داری است. راه مالرو دارد و از راه کردان و علاقبند میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
هفتالی. منسوب به هپتال یا هفتال که قومی ازایالت کانسوی چین بودند. رجوع به هپتال، هپتالیان، هفتال، هفتالیان، هیتل، هیتال، هیطل و هیاطله شود
لغت نامه دهخدا
جمع متتالی، در پی آیندان دو در پی آیند تثنیه متتالی. دو متتالی، دو امری باشند که میان اول و ثانی ایشان چیزی از ایشان نباشد خواه متفق باشند در تمام نوع چون خانه و خانه و خواه مختلف چون صفی از حجر و شجر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هپتالی
تصویر هپتالی
منسوب به هپتال، ازقوم هپتال
فرهنگ لغت هوشیار
نام مرتعی در پول کجور
فرهنگ گویش مازندرانی