از شاعران مشهد است که به علافی مشغول بوده. این رباعی از اوست: گر جان طلبی ز من اداخواهم کرد دشنام اگر دهی دعا خواهم کرد هرگز نشود کز تو بگردانم روی هرچند جفا کنی وفا خواهم کرد. (آتشکدۀ آذر چ دکتر شهیدی ص 96)
از شاعران مشهد است که به علافی مشغول بوده. این رباعی از اوست: گر جان طلبی ز من اداخواهم کرد دشنام اگر دهی دعا خواهم کرد هرگز نشود کز تو بگردانم روی هرچند جفا کنی وفا خواهم کرد. (آتشکدۀ آذر چ دکتر شهیدی ص 96)
در پی یکدیگر شدن امور. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، آمدن سواران پی در پی. (از ناظم الاطباء) : جأت الخیل تتالیاً، ای متتابعه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
در پی یکدیگر شدن امور. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، آمدن سواران پی در پی. (از ناظم الاطباء) : جأت الخیل تتالیاً، ای متتابعه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
ملکۀ سابق سربی است (1941-1859 میلادی)، پدرش سرهنگ کشکو روسی و مادرش شاهزاده خانم رومانی، پولشری استوردزا بود، وی به سال 1875 میلادی با پادشاه میلان ازدواج کرد و الکساندر از او متولد گشت
ملکۀ سابق سربی است (1941-1859 میلادی)، پدرش سرهنگ کشکو روسی و مادرش شاهزاده خانم رومانی، پولشری استوردزا بود، وی به سال 1875 میلادی با پادشاه میلان ازدواج کرد و الکساندر از او متولد گشت
هفتالیان. قومی بودند که از ایالت کانسوی چین به حدود تخارستان هجوم آوردند. پیروز پادشاه ساسانی که تازه از قلع و قمع کردن کیداریان پرداخته بود، به دفع آنان قیام کرد. اما مغلوب و اسیر شدو بناچار شهر طالقان را که قبل از غلبۀ او بر کیداریان شهر سرحدی مستحکمی بود بدیشان تسلیم کرد و متعهد شد که از آنجا تجاوز نکند و نیز مجبور شد با پرداخت غرامت جنگ، آزادی خود را بخرد. پسرش کواذ دو سال به عنوان گروگان در دربار پادشاه هفتالیان ماند تا تمام مبلغ پرداخته شد. بعد از آن پیروز با وجود ممانعت سپاهبذ وهرام مجدداً با هفتالیان وارد جنگ شد. این لشکرکشی در سال 484 میلادی عاقبتی بس وخیم یافت، زیرا سپاه ایران که در بیابانی پیش میرفت، کاملاً مغلوب دشمن، بلکه معدوم گشت و پیروزبه قتل رسید و جسد او هرگز به دست نیامد. به موجب روایات مورخین عرب و ایران، این شاهنشاه با بسیاری ازسربازانش در حفره هایی که هفتالیان کنده بودند، افتادند. راست یا دروغ، این روایت بسیار قدیم است زیرا لازار فرپی، که از مؤلفین معاصر او بوده، به آن قصه اشاره کرده است. یکی از دختران پیروز به دست پادشاه هفتالیان افتاد که او را به حرم خود فرستاد. هپتالیان داخل مملکت ایران شدند و چندین ایالت را با شهرهای مروالرود و هرات تصرف کردند و خراجی سالیانه بر ایرانیان تحمیل کردند. تسلط هفتالیان بر ایران موجد خواری و ذلت بسیار برای ایرانیان بود، و زیانها و خسارتهای مادی و معنوی جبران ناپذیری به بار آورد. بهمین مناسبت سردار ایرانی به نام گشنسپداذ ملقب به نخوارک که از طرف زرمهر مأمور مذاکره با ارمنیان شده بود، در ضمن صحبت خود با وهن رئیس ارمنیان چنین گفت: ’او (یعنی پیروز) کشوری چندان بزرگ و آبادان و مستقل را تسلیم هفتالیان کرد و تا تسلط این طایفه باقی است، کشور ایران از قید عبودیت و زنجیر هولناک اسارت نجات نخواهد یافت. بهترین افراد سپاه هلاک شده بودند و دولت در خزانۀ خود پولی که حقوق سپاهیان را کافی باشد نداشت. مورخان ایرانی نوشته اند که زرمهر از پادشاه هفتالیان انتقام کشید وعاقبت با آن طایفه صلحی شرافتمندانه کرد و پادشاه هفتالان تمام غنائمی را که در جنگ اخیر از پیروز گرفته بود پس داد و دختر او را نیز پس فرستاد. اما این موضوع درست بنظر نمی آید زیرا پادشاه هپتالیان از او دختری پیدا کرد که بعدها همسر قباد اول پادشاه ساسانی گردید. دولت هپتالیان تا حدود 560 میلادی دوام داشت. در بین سالهای 558 میلادی و 561 میلادی انوشیروان پادشاه ساسانی، این دولت را که بر اثر حملۀ یک قبیلۀ ترک به سرداری سین جیبو (سیلزیبول) متزلزل شده بود، برانداخت. (از ایران در زمان ساسانیان، کریستنسن، ترجمه رشید یاسمی). و رجوع به هپتال، هفتال، هفتالان، هیتل، هیتال، هیطل و هیاطله شود
هفتالیان. قومی بودند که از ایالت کانسوی چین به حدود تخارستان هجوم آوردند. پیروز پادشاه ساسانی که تازه از قلع و قمع کردن کیداریان پرداخته بود، به دفع آنان قیام کرد. اما مغلوب و اسیر شدو بناچار شهر طالقان را که قبل از غلبۀ او بر کیداریان شهر سرحدی مستحکمی بود بدیشان تسلیم کرد و متعهد شد که از آنجا تجاوز نکند و نیز مجبور شد با پرداخت غرامت جنگ، آزادی خود را بخرد. پسرش کواذ دو سال به عنوان گروگان در دربار پادشاه هفتالیان ماند تا تمام مبلغ پرداخته شد. بعد از آن پیروز با وجود ممانعت سپاهبذ وهرام مجدداً با هفتالیان وارد جنگ شد. این لشکرکشی در سال 484 میلادی عاقبتی بس وخیم یافت، زیرا سپاه ایران که در بیابانی پیش میرفت، کاملاً مغلوب دشمن، بلکه معدوم گشت و پیروزبه قتل رسید و جسد او هرگز به دست نیامد. به موجب روایات مورخین عرب و ایران، این شاهنشاه با بسیاری ازسربازانش در حفره هایی که هفتالیان کنده بودند، افتادند. راست یا دروغ، این روایت بسیار قدیم است زیرا لازار فرپی، که از مؤلفین معاصر او بوده، به آن قصه اشاره کرده است. یکی از دختران پیروز به دست پادشاه هفتالیان افتاد که او را به حرم خود فرستاد. هپتالیان داخل مملکت ایران شدند و چندین ایالت را با شهرهای مروالرود و هرات تصرف کردند و خراجی سالیانه بر ایرانیان تحمیل کردند. تسلط هفتالیان بر ایران موجد خواری و ذلت بسیار برای ایرانیان بود، و زیانها و خسارتهای مادی و معنوی جبران ناپذیری به بار آورد. بهمین مناسبت سردار ایرانی به نام گشنسپداذ ملقب به نخوارک که از طرف زرمهر مأمور مذاکره با ارمنیان شده بود، در ضمن صحبت خود با وهن رئیس ارمنیان چنین گفت: ’او (یعنی پیروز) کشوری چندان بزرگ و آبادان و مستقل را تسلیم هفتالیان کرد و تا تسلط این طایفه باقی است، کشور ایران از قید عبودیت و زنجیر هولناک اسارت نجات نخواهد یافت. بهترین افراد سپاه هلاک شده بودند و دولت در خزانۀ خود پولی که حقوق سپاهیان را کافی باشد نداشت. مورخان ایرانی نوشته اند که زرمهر از پادشاه هفتالیان انتقام کشید وعاقبت با آن طایفه صلحی شرافتمندانه کرد و پادشاه هفتالان تمام غنائمی را که در جنگ اخیر از پیروز گرفته بود پس داد و دختر او را نیز پس فرستاد. اما این موضوع درست بنظر نمی آید زیرا پادشاه هپتالیان از او دختری پیدا کرد که بعدها همسر قباد اول پادشاه ساسانی گردید. دولت هپتالیان تا حدود 560 میلادی دوام داشت. در بین سالهای 558 میلادی و 561 میلادی انوشیروان پادشاه ساسانی، این دولت را که بر اثر حملۀ یک قبیلۀ ترک به سرداری سین جیبو (سیلزیبول) متزلزل شده بود، برانداخت. (از ایران در زمان ساسانیان، کریستنسن، ترجمه رشید یاسمی). و رجوع به هپتال، هفتال، هفتالان، هیتل، هیتال، هیطل و هیاطله شود
هفتال. هیتال. هیتل. هیطل. هپتالی. هفتالی. ج، هپتالان. هفتالان. هیاطله. هپتالیان. هفتالیان. در بندهشن ایرانی: هفتالان. به ارمنی: هپتال. فارسی: هیتل. عربی: هیطل. مقایسه شود با بیلی بولتن شرقی، 4 و 6 (1932) ، ص 946 و مابعد. نام قومی است که در زمان پیروز پادشاه ساسانی از ایالت کانسوی چین، به نواحی تخارستان که تازه کیداریان از آنجا رفته بودند، هجوم آوردند و پیروز را مغلوب و اسیر ساختند. برای اطلاع بیشتر رجوع به کلمه هپتالیان شود. قوم هپتال را ’هونهای سفید’ نیز نامیده اند. اما نمیتوان حقیقهً آنها را از اقوام هون شمردزیر به روایت پروکوپیوس این طایفه از حیث سفیدی پوست و زندگی مدنی، با اقوام هون اختلاف داشتند. و نیز بنا بر قول مارکوارت (ایرانشهر ص 55 یادداشت 8) ابتدا خیونیان به اسم ’هون سفید’ خوانده میشدند و این عنوان بعداً به هپتالیان اطلاق شده است. چند سکه از هفتالیان در دست است که روی آن خطوطی با حروف کوشانی، که از الفبای یونانی مشتق شده، منقوش است. چند سکه هم به خط هندی معروف به براهمی موجود است. (ایران در زمان ساسانیان، کریستنسن، ترجمه رشید یاسمی ص 316)
هفتال. هیتال. هیتل. هیطل. هپتالی. هفتالی. ج، هپتالان. هفتالان. هیاطله. هپتالیان. هفتالیان. در بندهشن ایرانی: هفتالان. به ارمنی: هپتال. فارسی: هیتل. عربی: هیطل. مقایسه شود با بیلی بولتن شرقی، 4 و 6 (1932) ، ص 946 و مابعد. نام قومی است که در زمان پیروز پادشاه ساسانی از ایالت کانسوی چین، به نواحی تخارستان که تازه کیداریان از آنجا رفته بودند، هجوم آوردند و پیروز را مغلوب و اسیر ساختند. برای اطلاع بیشتر رجوع به کلمه هپتالیان شود. قوم هپتال را ’هونهای سفید’ نیز نامیده اند. اما نمیتوان حقیقهً آنها را از اقوام هون شمردزیر به روایت پروکوپیوس این طایفه از حیث سفیدی پوست و زندگی مدنی، با اقوام هون اختلاف داشتند. و نیز بنا بر قول مارکوارت (ایرانشهر ص 55 یادداشت 8) ابتدا خیونیان به اسم ’هون سفید’ خوانده میشدند و این عنوان بعداً به هپتالیان اطلاق شده است. چند سکه از هفتالیان در دست است که روی آن خطوطی با حروف کوشانی، که از الفبای یونانی مشتق شده، منقوش است. چند سکه هم به خط هندی معروف به براهمی موجود است. (ایران در زمان ساسانیان، کریستنسن، ترجمه رشید یاسمی ص 316)
نو ماهی منسوب به هلال: بشکل هلال، نوعی ازتیرکه دسته آن بشکل هلال است، قطعه ایست از دایره، هلالی: هرگاه دوقوس ازدایره برسطح جسمی محیط شوندکه ازنصف دایره کوچکترباشد دراینصورت چنانکه انحداباین دو دریک طرف واقع شوند آن جسم راهلالی می نامند. کمانی خمیده، هلال شکل
نو ماهی منسوب به هلال: بشکل هلال، نوعی ازتیرکه دسته آن بشکل هلال است، قطعه ایست از دایره، هلالی: هرگاه دوقوس ازدایره برسطح جسمی محیط شوندکه ازنصف دایره کوچکترباشد دراینصورت چنانکه انحداباین دو دریک طرف واقع شوند آن جسم راهلالی می نامند. کمانی خمیده، هلال شکل