جدول جو
جدول جو

معنی هوهاء - جستجوی لغت در جدول جو

هوهاء
(هََ)
مرد ضعیف بددل. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هََ ءَ)
گول. (منتهی الارب) (آنندراج). احمق. (اقرب الموارد) ، چاهی که در آن متعلق و جای فرودآمدن نباشد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
چاه گشاده دهانه. (منتهی الارب) ، مؤنث افوه است: محاله فوهاء، چرخ درازدندانه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، طعنه فوهاء، گشاده. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
تأنیث اشوه. زن زشت ترشروی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). زن زشتروی. (مهذب الاسماء) ، زن نیکوروی (از اضداد) ، زن شوم نامبارک. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، اسب دراز نیکومنظر یا گشاده دهان گشاده منخرین و این صفت نیکوست در آن. (منتهی الارب). اسب فراخ دهن. (مهذب الاسماء). یا اسب تنگ دهان (از اضداد). (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کِ بَ)
رجوع به هأهاء شود
لغت نامه دهخدا
(کِ بَ)
خواندن شتر را به علف به لفظ هی ٔ هی ٔیا زجر کردن آن را به لفظ هاء هاء، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
شترمادۀ تیزرو و شتاب، باد سخت تند که از بن برگیرد و ویران کند خانه ها را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
ترشروی زن، خوشروی زن از واژگان دو پهلو، سبز گام مرخشه: زن، گشاده دهن اسب، تنگدهن: اسپ از واژگان دو پهلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فوهاء
تصویر فوهاء
چاه فراخدهانه، چرخ دراز دندانه، زن دهان گشاد
فرهنگ لغت هوشیار