جدول جو
جدول جو

معنی هوشدیو - جستجوی لغت در جدول جو

هوشدیو(وْ)
از پهلوانان ارجاسپ تورانی است که در جنگ با گشتاسپ شاه ساقه دار سپاه بوده است. (یادداشت مؤلف). نام ترکی بوده است. (لغات شاهنامه) :
یکی ترک بد نام او هوشدیو
به ساقه فرستاده ترکان خدیو.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هوردیس
تصویر هوردیس
(دخترانه)
زیبا و روشن چون خورشید
فرهنگ نامهای ایرانی
(هَُ وَ)
هویدک. (انجمن آرا) :
او کیست که با روان تاریک
باشد بمثابت هویدیک.
خاقانی (از انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(نَ وَ دَ)
تعقل کردن. (برهان). تعقل و تفکر کردن در کاری. (آنندراج) (انجمن آرا) ، به زبان پهلوی خشک شدن: بهوشید، خشک شد. (حاشیۀ فرهنگ اسدی)
لغت نامه دهخدا
امرای تجیبی و هودی در سرقسطۀ اسپانیا از410 تا 536 هجری قمری سلطنت کردند و به دست عیسویان برافتادند، (ترجمه طبقات سلاطین اسلام ص 22)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ویدیو
تصویر ویدیو
لاتینی به مانک من می بینم بین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ویدیو
تصویر ویدیو
((یُ))
دستگاه ضبط مغناطیسی تصویر و صدا و پخش و نمایش آن از طریق تلویزیون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هوشیدن
تصویر هوشیدن
تصور کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
خلیدن، نوعی احساس درد از وجود جسم خارجی همچون خار و غیره
فرهنگ گویش مازندرانی
جانوران درنده و وحشی
فرهنگ گویش مازندرانی