جدول جو
جدول جو

معنی هوشتک - جستجوی لغت در جدول جو

هوشتک
سوت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هوتک
تصویر هوتک
(پسرانه)
نام روستایی در نزدیکی کرمان
فرهنگ نامهای ایرانی
(هَُ تَ)
سوت. صفیر. (یادداشت به خط مؤلف).
- هشتک زدن، سوت زدن. (یادداشت به خط مؤلف).
، سوت سوتک. (یادداشت به خط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(شَ دِ سُ)
از قرای ناحیۀ سراوان بلوچستان. (جغرافیای سیاسی کیهان). نام محلی کنار راه خواش وداورپناه میان کهن داود و بخشان. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(جِ)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان کرمان. دارای 140 تن سکنه، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و حبوب و کار دستی مردم آنجا قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
گیر کرد، چسبید
فرهنگ گویش مازندرانی
با شتاب رفتن، گیر کردن غذا در گلو
فرهنگ گویش مازندرانی
باریک و بلند، بچه ای که تازه رشد کرده است
فرهنگ گویش مازندرانی
اشاره ی بی ادبانه، لفظی برای آگاهانیدن کسی به این منظور
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی کوزه ی بزرگ
فرهنگ گویش مازندرانی
سوت زدن
فرهنگ گویش مازندرانی