- هوسباز
هواپرست، هرزه گرد و بی نماز
معنی هوسباز - جستجوی لغت در جدول جو
- هوسباز
بوالهوس، حشری، شهوت پرست، عیاش، هوس پیشه، هوسران، هوی پرست
- هوسباز
متقلّبةً
- هوسباز
Temperamental
- هوسباز
tempéramental
- هوسباز
temperamental
- هوسباز
temperamental
- هوسباز
kapryśny
- هوسباز
капризный
- هوسباز
непостійний
- هوسباز
temperamentvol
- هوسباز
launisch
- هوسباز
temperamentale
- هوسباز
चंचल
- هوسباز
ہوش باز
- هوسباز
เอาแน่เอานอนไม่ได้
- هوسباز
temperamental
- هوسباز
מזג רוחני
- هوسباز
易变的
- هوسباز
mabadiliko ya tabia
- هوسباز
변덕스러운
- هوسباز
huysuz
- هوسباز
ঋণাত্মক
- هوسباز
気まぐれな
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(یِ نَ)
لغت نامه دهخدا
آنکه در پی هوس رود. هواپرست. (آنندراج). که هوس باختن خواهد: هرزه گردی بی نماز، هواپرست هوس باز. (گلستان). ضغرس، مرد آزمند هوس باز. (منتهی الارب)
آنکه پیاده یا سواره با گاو (ورزاو) مبارزه کند و او را ببازی گیرد، کولی قره چی غریب اشمار. آنکه با گوی و چوگان بازی کند، بازیگری که چند عدد گوی رنگارنگ در دست گیرد و آنها را یک یک بر هوا اندازد و گیرد، روز نوزدهم از ماههای ملکی
کسی که از زیر خرقه طاسها بر آرد و گاهی طاس را بر هوا افکند و بر سر چوب بگیرد (نظیر شیشه باز) و بازی های عجیب وغریب دیگر کند، محیل مکار
آنچه که تولید هوی و هوس کند: روی کلمه کنایه آمیز (شوهرم) بالبخندی طنز آلود هوسباز و پر معنی تکیه کرد، آنکه پر از هوی وهوس است، شهوت پرست
