جدول جو
جدول جو

معنی هوزنیین - جستجوی لغت در جدول جو

هوزنیین
بیرون کردن، راندن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی از دهستان خفرک بخش زرقان شهرستان شیراز با 52 تن سکنه، آب آن از رود خانه سیوند، محصول آن غلات و چغندر، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(خُزْ)
دهی است جزء دهستان رامند بخش بوئین شهرستان قزوین، واقع در شمال باختری بوئین و راه عمومی. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و 923 تن سکنه که بزبان تاتی صحبت می کنند. آب آن از رود خانه خررود و محصول آن غلات و نخود و مختصر میوه، باغ و شغل اهالی زراعت و جاجیم و گلیم و کرباس بافی است. راه مالرو دارد ولی میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
سوزاندن
فرهنگ گویش مازندرانی
قی کردن، دچار اسهال شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
روشن کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
به سرعت کسی را تعقیب کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
دنبال کردن، فراری دادن، گریزاندن
فرهنگ گویش مازندرانی
شتابان و با آزمندی به سوی چیزی رفتن، کتک زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
جدا کردن دانه از مواد زاید
فرهنگ گویش مازندرانی
پریدن، جهیدن
فرهنگ گویش مازندرانی