جدول جو
جدول جو

معنی هورقانی - جستجوی لغت در جدول جو

هورقانی
منسوب به هورقان که قریه ای است در نزدیکی مرو به هفت فرسنگی، (سمعانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

از قرای مرو است، (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تیماج و سختیان را گویند، و با زای نقطه دار و رای فارسی هر دو آمده است، (برهان)، مصحف گوزگانی است، رجوع به گوزگانی شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان حرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان واقع در 48000 گزی شمال کرمان و 8000 گزی جنوب راه مالرو شهداد به راور، کوهستانی و سردسیر و دارای 70 تن سکنه است، آب آن از قنات است، محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(زِ رِ)
در نسبت، مسمی به زبرقان. را زبرقانی گویند. (از انساب سمعانی). رجوع به مادۀ زیر شود
لغت نامه دهخدا
(زِ رِ)
درمی بوده سیاه و درشت. رجوع به المغرب فی المعرب شود
لغت نامه دهخدا
(زِ رِ نی ی)
محمد بن مخلدبن زبرقان از ابومطیع حکم بن عبدالله قاضی بلخی روایت دارد. و ابوسعد و صاع بن مخلد ضراب سمرقند از او نقل حدیث کنند. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا
به معنی سختیان و تیماج و به این معنی با کاف فارسی و زای نقطه دار هم آمده، (برهان)، مصحف ’گوزگانی’منسوب به ’گوزگانان’ = ’جوزجان’، (از حاشیۀ برهان چ معین)، رجوع به گوزگانی، کورگانی و کوزگانی شود
لغت نامه دهخدا
منسوب به فورفاه که از قرای سغد است. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
منسوب به خوریان که از اعمال بسطام است و از آنجاست خواجه رستم خوریانی، رجوع به تذکرۀ دولتشاه سمرقندی و آنندراج شود
لغت نامه دهخدا
خمیری است که بقطعات کوچک برند و میان هر یک سوراخ کنند، در دیگ کنند و چون بپزد بر آن شیر یا ماست ریخته و آشامند، (ابن بطوطه یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(هََ / هُو)
جای تنگ و تاریک و غیرقابل سکونت. (یادداشت مرحوم دهخدا). هلفدانی. سیاه چال
لغت نامه دهخدا
تصویری از نورهانی
تصویر نورهانی
نورهان نوراهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
هرمونيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
Hormonal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
hormonal
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
ormonale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
hormonal
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
hormonal
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
hormonalny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
гормональный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
гормональний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
hormonaal
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
hormonell
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
ہارمونل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
हार्मोनल
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
ฮอร์โมน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
hormonal
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
הורמונלי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
ホルモンの
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
荷尔蒙的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
호르몬의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
hormonal
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
হরমোনাল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
homoni
دیکشنری فارسی به سواحیلی