جدول جو
جدول جو

معنی هواکش - جستجوی لغت در جدول جو

هواکش
مجرا یا منفذی در سقف یا دیوار اتاق که هوا از آن داخل و خارج شود
تصویری از هواکش
تصویر هواکش
فرهنگ فارسی عمید
هواکش
(هََ کَ / کِ)
سوراخ یا لوله ای که بر دیوار اطاق تعبیه کنند تا هوای سنگین را بیرون دهد و هوای سالم به درون اطاق آورد، امروز نوعی پروانۀ الکتریکی را گویند که به پنجره یا در محلی مخصوص از دیوار نصب می شود و با گردش خود هوای درون را تعویض می کند
لغت نامه دهخدا
هواکش
نوعی پروانه الکتریکی را گویند که به پنجره یا در محلی مخصوص ازدیوار نصب میشود و با گردش خود هوای دورن را تعویض میکند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هراکش
تصویر هراکش
بخش اول محصولات کشاورزی که زودتر کاشته می شود
فرهنگ فارسی عمید
(هََ کَ)
زود کاشتن زراعت مقابل کرپه که دیر کاشتن است. هراکش ثلث اول زراعت است که کشته می شود و ثلث دوم را ورکش و سوم را کرپه میگویند. هراکش را در اطراف تهران درماه میزان (مهر) میکارند. (از یادداشتهای مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(هََوْ وا کَ)
بوی بد. (منتهی الارب) ، مؤنث هواک. (اقرب الموارد). رجوع به هواک شود
لغت نامه دهخدا
(هََ وْوا)
سرگشته. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
هوا خوردن. در اصطلاح فاسد شدن چیزی که مجاورت ممتد با هوا آن را تباه می کند چون روغن و پنیر و... (از یادداشتهای مؤلف)
لغت نامه دهخدا
زود کاشتن زراعت، مقابل (کرپه) هراکش ثلث اول زراعت است که کشته می شودوثلث دوم را ورکش و ثلث سوم را کرپه میگویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوا کش
تصویر هوا کش
پارسی است دمیگ دماغ برابر با بینی از این واژه ساخته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هراکش
تصویر هراکش
((هِ کَ))
زود کاشتن زراعت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واکش
تصویر واکش
جلب
فرهنگ واژه فارسی سره
کاشتن به موقع غلات
فرهنگ گویش مازندرانی
امر کشیدن، بکش، پهن کن، بگستر
فرهنگ گویش مازندرانی
اندک، کم
فرهنگ گویش مازندرانی