جدول جو
جدول جو

معنی هوانوردی - جستجوی لغت در جدول جو

هوانوردی
الطّيران
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به عربی
هوانوردی
Airmanship, Aviation
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
هوانوردی
compétence aérienne, aviation
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
هوانوردی
飞行技巧 , 航空
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به چینی
هوانوردی
abilità nel pilotaggio, aviazione
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
هوانوردی
pericia aérea, aviación
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
هوانوردی
umiejętności lotnicze, lotnictwo
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به لهستانی
هوانوردی
мастерство пилотирования , авиация
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به روسی
هوانوردی
мистецтво льотчика , авіація
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
هوانوردی
vliegvaardigheid, luchtvaart
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به هلندی
هوانوردی
Flugkunst, Luftfahrt
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به آلمانی
هوانوردی
विमानन कौशल , विमानन
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به هندی
هوانوردی
飛行術 , 航空
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
هوانوردی
বিমান চালনার দক্ষতা , বিমানচলন
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به بنگالی
هوانوردی
havacılık becerisi, havacılık
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
هوانوردی
비행술 , 항공
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به کره ای
هوانوردی
ustadi wa urubani, urubani
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
هوانوردی
ہوا بازی کی مہارت , ہوا بازی
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به اردو
هوانوردی
ทักษะการบิน , การบิน
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به تایلندی
هوانوردی
keahlian penerbangan, penerbangan
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
هوانوردی
perícia aérea, aviação
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
هوانوردی
כישורי טיסה , תעופה
تصویری از هوانوردی
تصویر هوانوردی
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جوانمردی
تصویر جوانمردی
سخاوت، فتوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هوانورد
تصویر هوانورد
رانندۀ هواپیما، خلبان
فرهنگ فارسی عمید
فاسدشده. تغییریافته:
چاره ز می کن دل افسرده را
گرم نگه دار هواخورده را.
اسماعیل ایما (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(فَ نَ وَ)
انسانهای فضانورد با وسیلۀ جهنده به نام موشک به فضا میروند. پیشرفت صنعتی و ساختن موشکهای سریعالسیر بشر را به فکر فضانوردی و کشف اسرار ستارگان منظومۀ شمسی که خورشید مرکز آن است و کرۀ خاکی ما یکی از سیارات آن به شمار میرود انداخت. کشف این اسرار علاوه بر آنکه دنیاهای ناشناخته را به انسان می شناساند همه رشته های علوم طبیعی را غنی تر میسازد. صرف نظر از اختراع موشک برای مسافرتهای فضایی، دشواریهایی وجود داشت که از جملۀ آنها بی وزنی انسان در درون موشک و دیگر مسالۀ غذای سرنشین است. دانشمندان به تدریج بر این مشکلات غلبه میکنند. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(هَِ نَ)
طی کننده هوا. خلبان. رانندۀ هواپیما. رجوع به فضانورد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از هوا نورد
تصویر هوا نورد
کسی که هواپیما را هدایت کند خلبان
فرهنگ لغت هوشیار
قسمی ورزش، کوهپیمائی، بالا رفتن از کوه برای دست یافتن بر ارتفاعات و قلل آن
فرهنگ لغت هوشیار
انسانهای فضانورد با وسیله جهنده بنام موشک به فضا میروند، پیشرفت صنعتی و ساختن موشکهای سریع السیر بشر را به فکر فضانوردی و کشف اسرار ستارگان منظومه شمسی که خورشید مرکز آن است و کره خاکی ما یکی از سیارات آن به شمار میرود انداخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوانمردی
تصویر جوانمردی
سخاوت بخشندگی، همت فتوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوا نوردی
تصویر هوا نوردی
شغل وعمل هوا نورد هدایت هواپیما خلبانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوانمردی
تصویر جوانمردی
بخشندگی، سخاوت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هوانورد
تصویر هوانورد
آویاتور
فرهنگ واژه فارسی سره
بخشش، بخشندگی، حمیت، سخا، سخاوت، فتوت، لوطی گری، مردانگی، همت
متضاد: ناجوانمردی
فرهنگ واژه مترادف متضاد