جدول جو
جدول جو

معنی هواشناسی - جستجوی لغت در جدول جو

هواشناسی
شناختن اوضاع جوی، علم سنجش میزان فشار هوا و تشخیص حالات جوی، آئرولوژی و دمای هوا
تصویری از هواشناسی
تصویر هواشناسی
فرهنگ فارسی عمید
هواشناسی
(هََ شِ)
شناختن هوا. در اصطلاح عنوان دانشی است که هوا یا پدیده های جوی را بررسی می کند. (از وبستر). کار این فن یا این دانش بررسی تغییرات جو و تأثیر آنها در شرایط محیط زندگی از نظر مقدار باران، برف، باد، آفتاب و مانند آن است
لغت نامه دهخدا
هواشناسی
در اصطلاح عنوان دانشی است که هوا یا پدیده های جوی را بررسی میکند
تصویری از هواشناسی
تصویر هواشناسی
فرهنگ لغت هوشیار
هواشناسی
((هَ. ش))
علمی که جو زمین و ارتباط آن را با نوع آب و هوا مورد بحث و مطالعه قرار می دهد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خداشناسی
تصویر خداشناسی
شناختن خداوند و ایمان به او، دینداری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هواشناس
تصویر هواشناس
کسی که از هواشناسی آگاه باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خداشناسی
تصویر خداشناسی
شناسایی خدا معرفت خدای
فرهنگ لغت هوشیار
دانش تحقیق و توصیف دقیق نفسانیات و یافتن قوانین آنها و به عبارتی دیگر تحقیق در این که مواد معلومات ذهن چه هستند و چگونه تحصیل و نگه داری میشوند و به چه نحو با یکدیگر آمیختگی پیدا میکنند و استعداد های نفسانی کدامند و چه آثار شگفتی دارند و لذت و الم و محبت و نفرت و غیره از کجا ریشه میگیرند. (روانشناسی از لحاظ تربیت دکتر سیاسی 11)، علم النفس معرفه النفس. یا روانشناسی اجتماعی دانش تحقیق کیفیات روحی و نفسانی جامعه. یا روانشناسی پرورشی. دانش تحقیق و توصیف نفسیات و آشنا شدن باقوانین آنها از یک طرف و مطالعه راههای تربیت و تهذیب آنها از طرف دیگر (روانشناسی از لحاظ تربیت ایضا 19) علم النفس تربیتی. یا روانشناسی جزایی دانشی که در باب کیفیات روحی مجرمان مطالعه و تحقیق میکند. یا روانشناسی کودکان دانش تحقیق در روحیات و کیفیات نفسانی اطفال. یا روانشناسی ملل دانش تحقیق در روحیات ملتها و اقوام مختلف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روانشناسی
تصویر روانشناسی
دانش مطالعه و شناخت روان و مسایل مربوط به آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آواشناسی
تصویر آواشناسی
((شَ))
صوت شناسی، مطالعه و توصیف علمی آواهای زبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هوا شناسی
تصویر هوا شناسی
آئرولوژی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آواشناسی
تصویر آواشناسی
آکوستیکس
فرهنگ واژه فارسی سره
موزیک، موسیقی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از فراشناسی
تصویر فراشناسی
Hyperawareness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
Connoisseurship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
expertise
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فراشناسی
تصویر فراشناسی
hyperconscience
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
deskundigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فراشناسی
تصویر فراشناسی
अत्यधिक जागरूकता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از فراشناسی
تصویر فراشناسی
hyperbewustzijn
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
competenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فراشناسی
تصویر فراشناسی
iperconsapevolezza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فراشناسی
تصویر فراشناسی
hiperconciencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
Expertise
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فراشناسی
تصویر فراشناسی
гиперосведомленность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
майстерність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فراشناسی
تصویر فراشناسی
гіперусвідомленість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
искусство
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
mistrzostwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فراشناسی
تصویر فراشناسی
hiperświadomość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فراشناسی
تصویر فراشناسی
Hyperbewusstsein
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
conocimiento experto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
especialização
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فراشناسی
تصویر فراشناسی
hiperconsciência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
कला का ज्ञान
دیکشنری فارسی به هندی