جدول جو
جدول جو

معنی هواخواهی - جستجوی لغت در جدول جو

هواخواهی
(هََ خوا / خا)
طرفداری. دوستی. علاقه. مساعدت. معاضدت. (یادداشت بخط مؤلف) : آن میل ها و هواخواهی ها که دیده آمده بود بنشست. (تاریخ بیهقی). از جانب وی همه راستی و یکدلی واعتقاد راست و هواخواهی بوده است. (تاریخ بیهقی).
گر ببینی ز مرغ تا ماهی
همه را باشد این هواخواهی.
نظامی.
گل کمر بسته در شهنشاهی
خاک چون باد در هواخواهی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
هواخواهی
پیروی، تبعیت، جانبداری، حمایت، طرفداری، آرزومندی، اشتیاق
فرهنگ واژه مترادف متضاد
هواخواهی
القوّة الجوّيّة
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به عربی
هواخواهی
Capriciousness
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
هواخواهی
caprice
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
هواخواهی
反复无常
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به چینی
هواخواهی
capriccio
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
هواخواهی
capricho
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
هواخواهی
kapryśność
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به لهستانی
هواخواهی
капризность
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به روسی
هواخواهی
капризність
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
هواخواهی
grilligheid
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به هلندی
هواخواهی
Launenhaftigkeit
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به آلمانی
هواخواهی
मनमानी
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به هندی
هواخواهی
気まぐれ
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
هواخواهی
পাগলামি
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به بنگالی
هواخواهی
kapris
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
هواخواهی
변덕
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به کره ای
هواخواهی
hasira
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
هواخواهی
بد مزاجی
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به اردو
هواخواهی
อารมณ์แปรปรวน
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به تایلندی
هواخواهی
kekasaran
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
هواخواهی
capricho
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
هواخواهی
גחמה
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از واخواهی
تصویر واخواهی
اعتراض نسبت به حکمی که در مورد فرد غایب در دادرسی صادر شده، اعتراض نسبت به حکم غیابی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هواخواه
تصویر هواخواه
مشتاق، آرزومند، برای مثال هوا خواه توام جانا و می دانم که می دانی / که هم نادیده می بینی و هم ننوشته می خوانی (حافظ - ۹۴۶)، حامی، طرف دار، کسی که از دیگری طرف داری بکند، یار، دوست
فرهنگ فارسی عمید
(وْ)
یار و دوست و محب. (برهان). هوادار. طرفدار. جانب دار. موافق. (از یادداشتهای بخط مؤلف) :
آن خریدار سخندان و سخن
وآن هواخواه هنرمند و هنر.
فرخی.
پادشا باش و رخ از شادی مانندۀ گل
رخ بدخواه هواخواه تو مانندۀکاه.
فرخی.
بنده وفادار و هواخواه توست
بنده هواخواه و وفادار، دار.
منوچهری.
چوهم دل بود او را، هم درم بود
هوادار و هواخواهش نه کم بود.
فخرالدین اسعد.
دل اختر از جان هواخواه توست
زبان زمانه ثناخواه توست.
اسدی.
هرکه زبان او خوشتر هواخواه اوبیشتر. (قابوسنامه).
تا بود قضا، بود وفادار یمینش
تا هست قدر، هست هواخواه شمالش.
ناصرخسرو.
در کهن انصاف نوان کم بود
پیر هواخواه جوان کم بود.
نظامی.
دلیران ارمن هواخواه او
کمربسته بر رسم و بر راه او.
نظامی.
دو بهره جهان را در آن شهر یافت
هواخواه خود را یکی بهر یافت.
نظامی.
چو دیدند کاوصاف و خلقش نکوست
به طبعش هواخواه گشتند و دوست.
سعدی.
بازآی ساقیا که هواخواه خدمتم
مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم.
حافظ.
من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش
در عشق دیدن تو هواخواه غربتم.
حافظ.
هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی
که هم نادیده می بینی و هم ننوشته میخوانی.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا)
عمل واخواست. (واژه های نو فرهنگستان). اعتراض. (فرهنگ رازی). رجوع به واخواست و واخواستن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از هواخواه
تصویر هواخواه
محب و دوست و طرفدار، هوادار
فرهنگ لغت هوشیار
هواپرستی -2 اشتیاق آرزومندی، عشق محبت، طرفداری حمایت علاقه مندی هواداری: ومجموع خواتین و شاهزادگان وامرا وارکان دولت را پیشکشهای کرامند گذرانیده و وظیفه هواخواهی و خدمتکاری بجای آورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هواخواه
تصویر هواخواه
((~. خا))
مشتاق، آرزومند، حامی، طرفدار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واخواهی
تصویر واخواهی
((خا))
بازخواست، اعتراض
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هواخواه
تصویر هواخواه
طرفدار
فرهنگ واژه فارسی سره
اعتراض، پرخاش، رد، نکول
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آرزومند، پابند، سینه چاک، محب، مشتاق، پیرو، تابع، حامی، طرفدار، مرید، هوادار
فرهنگ واژه مترادف متضاد