جدول جو
جدول جو

معنی ههنا - جستجوی لغت در جدول جو

ههنا
(نَ / نُو بَ کَ دَ)
اینجا. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به هیهنا شود
لغت نامه دهخدا
ههنا
اینجا اینجا
تصویری از ههنا
تصویر ههنا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مهنا
تصویر مهنا
(دخترانه)
گوارا و خوش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هلنا
تصویر هلنا
(دخترانه)
هلن، روشنایی، نور، فرانسه از یونانی، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا به خاطر او روی داد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هانا
تصویر هانا
(دخترانه)
پناه، امید، نفس، فریاد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شهنا
تصویر شهنا
سرنا، از سازهای بادی که از لوله ای دراز چوبی یا فلزی با چند سوراخ تشکیل شده، سورنای، سرغین، شاهنای، نای ترکی، سورنا، نای رومی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پهنا
تصویر پهنا
فراخی، گشادگی، وسعت، مقابل درازا، عرض
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهنا
تصویر مهنا
گوارا، خوشایند
فرهنگ فارسی عمید
(شَ)
قریه ای است پنج فرسنگی کاکی در فارس. (از فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو بَ نَ تَ)
اینجا. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
نسب پست. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هََ نَ)
لغتی است در انا. (اقرب الموارد). من، ضمیر متکلم مفرد. رجوع به انا شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو بَ دَ)
اینجا. هنا. (ناظم الاطباء). رجوع به هیهنا شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو بَ / بِ زَ دَ)
اینجا. رجوع به ههنا شود
لغت نامه دهخدا
(هَُ تَی ی)
بر طبق مجمل التواریخ و القصص، نام شهری است درهند که پایتخت وقویاهور بوده است. مرحوم بهار در حاشیه راجع به این کلمه آورده است: ’فرشته، پایتخت کوروان را که بعد بتصرف پاندوان در آمد، هستتناپور نامیده و باید متن ’مجمل التواریخ’ هستتناپور باشد’. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 117 متن و حاشیه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
عطا دادن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
ده کوچکی از دهستان چادگان بخش داران شهرستان فریدن، واقع در 35 هزارگزی جنوب باختری داران. کوهستانی، معتدل، دارای 80 تن سکنه. آب آن از رودخانه، محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت و راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مهنا
تصویر مهنا
گوارا شده، با عافیت، خوشگوار و گوارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هنا
تصویر هنا
کتران، خوشه خرما، نژاد پست اینجا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پهنا
تصویر پهنا
فراخی، گشادگی، وسعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهنا
تصویر دهنا
میدان، بیابان، بیابان فلات، بیابان فلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهنا
تصویر مهنا
((مُ هَ نّ))
گوارا، خوش آیند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پهنا
تصویر پهنا
((پَ))
فراخی، گشادی، عرض
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پهنا
تصویر پهنا
عرض
فرهنگ واژه فارسی سره
ستبرا، عرض، فراخنا، فراخی، قطر، وسعت
متضاد: طول
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سرنا، سورنا، نای، نی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خوش گوار، گوارا
متضاد: ناگوار
فرهنگ واژه مترادف متضاد